تأثیر هوش هیجانی در موفقیت شغلی

هوش هیجانی انسان نسبت به بهره هوشی، معیار واقعی‌تری در سنجش موفقیت است؛ به عبارت دیگر تأثیر هوش هیجانی در موفقیت و کامیابی انسان در زندگی شخصی و حرفه‌ای بسیار تعیین‌کننده‌ است.

برای اینکه بتوانید هوش هیجانی خود را بهتر بشناسید و آن را تقویت کنید، باید شناختی روی چهار مؤلفه اصلی یعنی خود، دیگران، آگاهی و عمل به دست آورید که منجر به توسعه مهارت‌های فردی در چهار زمینه خودآگاهی، مدیریت بر احساسات و عواطف، آگاهی اجتماعی و توسعه مهارت‌های اجتماعی می‌شود.

با ویکی روان همراه باشید.

گلمن در کتاب هوش هیجانی خود، توصیفی پایه‌ای از هوش هیجانی را در غالب پنج توانایی اصلی آورده است:

۱-  شناخت عواطف

۲-  مدیریت هیجان

۳-  خودانگیختگی

۴-  شناخت هیجان‌ها و عواطف دیگران

۵- حفظ و تحکیم روابط

تأثیر هوش هیجانی در موفقیت فردی، اجتماعی، شغلی و حرفه‌ای موضوعی انکارناپذیر است. نتیجه یک مدیریت درست بر عواطف و احساس‌ها، می‌تواند نتیجه عملکرد ذهن افراد را بهتر از قبل به نمایش بگذارد.

درواقع با شناختی که نسبت به هوش هیجانی پیدا شده است، شناخت انسان نسبت به خود و نوع رفتار و مدیریت بر احساس‌ها و هیجان‌ها، او را به این نتیجه رسانده که برای رسیدن به موفقیت باید به مواردی بیشتر از IQ توجه کند.



منبع: ویکی روان

آزمون تست هوش هیجانی و نحوه اندازه گیری آن

هوش هیجانی عبارت است از توانایی فهم و استفاده از اطلاعات هیجانی که سهم زیادی در تامین بهداشت روانی دارد و با تست هوش هیجانی قابل سنجش است.
معمولاً زندگی، ما را در برابر مجموعه‌ای بزرگ از انتخاب‌ها قرار می‌دهد مانند اینکه پس‌انداز دوران بازنشستگی را چطور باید سرمایه گذاری کرد؟ با چه کسی باید ازدواج کرد؟ اما آموخته‌های هیجانی که همان زندگی به ما داده است (مانند خاطره‌ای در مورد از بین رفتن سرمایه) علایمی ارسال می‌کنند که با حذف برخی انتخاب‌ها و پرتو افکندن بر سایر آنها در آغاز کار به تصمیم گیری ما جهت می‌دهند. پس وجود هیجان برای عاقلانه فکر کردن مهم است. در رابطه میان احساسات و فکر، جنبه هیجانی، تصمیم‌های لحظه به لحظه ما را هدایت می‌کند. هوش هیجانی عبارت است از توانایی فهم و استفاده از اطلاعات هیجانی. 
 
دکتر دانیل گلمن مدل هوش هیجانی را شامل چهار حوزه و بیست قابلیت می‌داند که عبارتند از:
 
خود آگاهی: از طریق شناخت عمیق عواطف، هیجان‌ها و حالات روانی دیگران، نقات قوت و ضعف و توانایی ارزیابی صحیح از خود به دست می‌آید.
 
خود مدیریتی: توانایی کنترل و اداره کردن عواطف و هیجانات و رفتارهای صادقانه و درست است. افراد با مهارت خود مدیریتی اجازه نمی‌دهند بد خلقی‌ها در طول روز از آنها سربزند و می‌دانند منشا بدخلقی‌ها کجاست و ممکن است چقدر طول بکشد.
 
آگاهی اجتماعی: افراد دارای این مهارت دقیقاً می‌دانند که گفتار و کردارشان بر دیگران تأثیر می‌گذارد و می‌دانند اگر تأثیر رفتارشان منفی باشد آن را تغییر دهند. یک نمونه از مهارت آگاهی اجتماعی، همدلی است. همدلی یعنی توانایی درک و ورود به احساسات دیگران.
 
مدیریت روابط: شامل برقراری ارتباطات، تأثیرگذاری، تشریک مساعی و کار گروهی است. از این مهارت می‌توان در جهت گسترش شور و اشتیاق و حل تعارضات استفاده کرد. مهارت‌های آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط به چگونگی برقراری رابطه با افراد و اجتماع بر می‌گردد و بیشتر به توانایی افراد در حفظ صحیح روابط خود با دیگران می‌پردازد.
 
 
تست هوش هیجانی، آزمون هوش هیجانی، تست روانشناسی، هوش هیجانی، هوش عاطفی
 

آیا با تست هوش هیجانی می‌توان آن را اندازه گرفت؟

هوش هیجانی می‌تواند باعث نتیجه‌های دلخواه و مثبت در روابطمان با دیگران و خودمان شود و پیامدهای مثبتی مثل شادی، خوش‌بینی، موفقیت‌های کاری، تحصیلی و شخصی به دنبال داشته باشد. اگر دارای سطح بالائی از هوش هیجانی باشیم، می‌توانیم انتظار نتیجه‌های عملکرد مطلوب افزایش فروش، موقعیت تحصیلی، ازدواج موفق، روابط دوستانه و صمیمی با دیگران و برخورداری از سلامت جسمی و روانی را داشته باشیم. یکی از مهمترین توانایی‌های هوش هیجانی در کیفیت انسانی، این است که می‌توان آن را آموخت و در طول زندگی بهبود بخشید. از نظر علمی، امکان اندازه‌گیری به کمک تست هوش هیجانی وجود دارد.


تست هوش هیجانی

به سوالات زیر با بله یا خیر پاسخ دهید:
  1. آیا می‌توانید احساس‌های خود را بازشناسی کنید و بگویید در هر موردی به‌طور دقیق، چه احساسی دارید؟
  2. آیا می‌توانید بین احساس‌های گوناگونی که دارید، تمایز قایل شوید؟
  3. آیا می‌دانید چه احساسی دارید و از چه راهی آن را نشان ‌دهید؟
  4. آیا می‌توانید احساس‌ها، افکار و باورهایتان را از طریق روش‌های غیرمخرب ابراز کنید؟
  5. آیا همان‌طور که هستید به خودتان احترام می‌گذارید و خود را می‌پذیرید؟
  6. آیا در بیشتر مواقع، احساس اعتماد به‌ نفس و امنیت دارید؟
  7. آیا نسبت به آنچه که دیگران در مورد شما می‌گویند، احساس خوبی دارید؟
  8. آیا به قابلیت‌ها و توانایی‌های خود آگاه هستید؟
  9. آیا به خودتان می‌گویید که یک زندگی بامعنا، غنی و کامروا دارید؟
  10. آیا نسبت به دستاوردهایتان احساس رضایتمندی می‌کنید؟
  11. آیا نسبت به آنچه فکر می‌کنید و انجام می‌دهید، خودگردان و خودکنترل هستید؟
  12. آیا از وابستگی هیجانی دیگران فارغ هستید؟
 
به‌ ازا هر پاسخ بلی در این تست هوش هیجانی 1 امتیاز به خود بدهید.
 
نتیجه تست هوش هیجانی: امتیاز بین ۱۰ تا ۱۲ نشان‌دهنده درجه بالای هوش هیجانی است.
تست هوش هیجانی به شما می‌گوید که کدام مهارت‌ها، نقاط قوت شما است و کدام نقاط، احتیاج به تقویت دارد. با انجام دادن این آزمون درباره تمایل‌ها و رفتار‌هایتان، چیزهای بیشتری یاد خواهید گرفت. در حالی که بدون انجام دادن آزمون، نمی‌توانستید به آنها پی ببرید.


منبع: ستاره

تقویت و افزایش هوش هیجانی

هوش هیجانی چگونه افزایش پیدا خواهد کرد مواردی که در تقویت هوش هیجانی نقش دارند را می شناسید اگر تمایل دارید احساسات مثبت خود را تقویت کنید و موفقیت خود را بالا ببرید توانایی های خود را با برخی راه حل های موثر بالا ببرید همه ما در محل کار یا زندگی های خصوصیمان ، آدم هایی را می شناسیم که به خوبی به ما گوش میکنند و به ما کمک میکنند که بیشتر امیدوار و خوشبین باشیم. شما هم مثل من ، احتمالا آدمهایی را میشناسید که در مدیریت احساساتشان استادند. شما در تعجبید و آرزو دارید که ای کاش شما هم توانایی کنترل احساساتتان را داشتید. آگاهی احساسی شما و توانایی شما در کنترل احساساتتان می تواند میزان موفقیت و شادی شما را در همهی جنبه های زندگی مشخص کند.بالا بردن هوش هیجانی تاثیر مستقیم بر سطح انرژی وآگاهی شما دارد. تعریف هوش هیجانی هوش هیجانی، توانایی تشخیص احساسات شما، فهم این که به شما چه میگویند و درک تاثیریست که بر انسانهای اطرافتان میگذارد.افرادی که عملکرد بهتری در هوش هیجانی دارند، میتوانند رفتارهای خود را تعدیل کرده و در شناخت و مدیریت احساسات خود به اندازهی شناخت احساسات دیگران موفق باشند.بنابراین، هوش هیجانی مساوی است با تاثیرگذاری بین فردی. هرچه بیشتر بر دیگران تاثیر بگذارید، موفقتر خواهید بود. 6 اصل هوش هیجانی اگر میخواهید هوش هیجانی خود را بالا ببرید، 6 اصل هوش اجتماعی را به شما معرفی میکنیم تا به زندگیتان اضافه کنید. خودآگاهی همدلی خودگردانی انگیزش مهارتهای اجتماعی شادی 1- خودآگاهی مرکزیت در هوش اجتماعی، توانایی تشخیص این که در طول روز چه احساسی دارید و این که چه کسی هستید به شما در تصمیمگیریهای مهم زندگی کمک میکند. یکی از راههای بالا بردن هوش هیجانی استفاده از زمان حال برای متمرکز شدن بیشتر بر روی زمان کنونی است. احساسات، فکر و باورهایتان را روی کاغذ بیاورید. با این کار شما برای اتفاقات، چشم انداز ایجاد میکنید و این کار به شما کمک میکند تا بیشتر بدانید چه کسی هستید، چه میخواهید و چرا؟ دایرهی لغات احساساتتان را از طریق استفادهی آن برای توصیف کامل احساساتتان بالا ببرید.توانایی بیان احساسات اغلب میتواند به مدیریت آنها به روشی سالم و مناسب کمک کند. از آن که به خودتان نعمت سکوت و تفکر بدهید، نترسید. با خود درونتان دوباره ارتباط برقرار کنید و خواهید دید که چشمانداز و زندگیتان چهگونه تغییر خواهد کرد. 2- همدلی همدلی ، نیروی بسیار قوی و ضروریای برای بالا بردن هوش هیجانی است. بالا بردن توانایی شما برای همدلی با دیگران میتواند به شما برای نزدیک شدن به دیگران کمک کرده، حمایت آنها را برای زمانی که به آن نیاز دارید جلب کند و به طور بالقوه، ناسازگاریهای شدید را در زندگی حرفهای و خصوصیتان از بین ببرد. همدلی دومین احساس مهمی است که باید داشته باشیم چون با نمایش آن، شما میدانید یک نفر چهگونه است و احترام آنها را به دست آورید. آگاه باشید و با دقت به چیزی که به شما گفته میشود، گوش کنید. حتما میدانید که زمانی که بتوانید احساس دیگران را کشف کنید و بشناسید، همدلیتان بیشتر میشود. 3- خودگردانی همهی انسانها دوست دارند که با تعداد کمی از افراد ارتباط نزدیک داشته باشند. به هر حال بخشی از پرورش هر فرد به عنوان یک انسان، به کسب مهارتهای جدید هنگام تجربهی روابط نو، وابسته است. این اتفاق به ویژه با کنترل و مدیریت احساسات و انگیزهها اتفاق میافتد، از این راه شما میتوانید خود را برای خودگردانی احساساتتان آماده کنید.کسانی که خودگردانی میکنند، قبل از عمل فکر میکنند. آنها میتوانند “نه” بگویند و افکارشان را به سمتی هدایت کنند که مانع از تسلط احساسات بر خودشان بشوند. آنها آن قدر آگاه هستند که نقاط قوت و ضعف خود را بشناسند و دوست دارند خودشان را صادقانه ارزیابی کنند. کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، باجرأتند و به طور صحیح احساسات و افکار و عقایدشان را با شخص مناسب و در زمان درست، به اشتراک میگذارند تا دیگران بدانند که چه شرایطی دارند. 4- انگیزه افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، برای آن که نتایج فوری را به تعویق بیاندازند و موفقیت طولانی مدت بسازند، عموما افراد با انگیزهای هستند. مردم عموما توسط دانش هیجانیشان هدایت میشوند و این اتفاق منجر به تصمیمات ناگهانی اشتباه میشود. افرادی که هوش هیجانی بالا دارند، تصمیم گیرندههای ماهری هستند و میدانند که چه زمانی به عزیزانشان اعتماد کنند.آنها مستعد پذیرش انتقادند و انتقاد پذیرند. این افراد میدانند که چه زمانی از انتقاد استفاده کنند که عملکردشان بهتر شود. کسانی که هوش هیجانی بالا دارند میدانند که چه زمانی درگیر دلبستگیهای احساسی بشوند و چه زمانی آن را رها کنند.آنها برای برررسی مشکلات انگیزه دارند و با روشی آرام و منطقی برای آن راه حل پیدا می کنند. وقتی بحث به شغل میرسد، انگیزه، افرادی که هوش هیجانی بالا دارند را، برای رسیدن به موفقیت، مؤثرتر و مشتاقتر میکند  



منبع: دکترسلام

تست: هوش هیجانی ات چنده؟

«من هیچ حرفی نزدم اما او از چشم هایم، حسم را خواند؟» برای شما هم پیش آمده که چشم هایتان احساس واقعی تان را لو دهد؟

مجله اینترنتی برترین ها




هفته نامه زندگی مثبت: شنیده اید کسی بگوید: «من هیچ حرفی نزدم اما او از چشم هایم، حسم را خواند؟» برای شما هم پیش آمده که چشم هایتان احساس واقعی تان را لو دهد؟ شما چطور بلدید از چشم و حالات صورت دیگران نگرانی، تعصب، عصبانیت و ترس را بخوانید؟ آزمونی که پیش رویتان است، به شما خواهد گفت هوش عاطفی (هیجانی) تان که یکی از مولفه های هوش اجتماعی است، تا چه حد است. به این 20 چهره خوب دقت کنید و احساسشان را حدس بزنید.

در نهایت، پاسخ هایتان را با کلید سوالات تطبیق دهید و برای هر پاسخ درست یک امتیاز برای خود درنظر بگیرید تا معلوم شود چه نمره ای از 20 می گیرید! البته با توجه به این که این عکس ها مربوط به یک فرهنگ دیگر است، ممکن است برخی از واکنش ها در فرهنگ ما مقداری متفاوت باشد.

1- این خانم چه احساسی دارد؟

با این قیافه تابلو

الف)خجالت زدگی  ب) ترس  ج) ناراحتی  د) تعجب

2- صورت این آقا نشان دهنده حس ........ است.


با این قیافه تابلو

الف) مجذوب  ب) هیجان زده  ج) خوشحال  د) مودب

3- به نظر شما این آقا چه حالی دارد؟

با این قیافه تابلو

الف) ناراحت  ب) درد  ج) عصبانیت  د) منزجر

4- این حالت صورت یعنی ..........


با این قیافه تابلو

الف) کمرویی و خجالت   ب) ناراحتی  ج) سرگرم  د) شرم و روسیاهی

5- این خانم چه حسی دارد؟

با این قیافه تابلو

الف) غرور  ب) تحقیر  ج)هیجان  د) خشم

6- این حالت چشم ها و دهان یعنی .........

با این قیافه تابلو

الف) ترس  ب) هیجان  ج) تعجب  د) همدردی

7- به نظرتان حالت چهره این آقا چه می گوید؟

با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) شرم و روسیاهی  ج) انزجار  د) تحقیر

8- این حالت یعنی .............


با این قیافه تابلو

الف) عصبانیت  ب) درد  ج) انزجار  د) ناراحت 

9- این خانم احساس ........ می کند.


با این قیافه تابلو

الف) گرایش و میل   ب) کمرویی  ج) مجذوب شدن  د) عشق

10- این حالت نشان دهنده چه حسی است؟


با این قیافه تابلو

الف) شرم و روسیاهی  ب) عصبانیت  ج) ناراحتی  د) درد

11- این آقا احساس ........ می کند.


با این قیافه تابلو

الف) همدردی  ب) ناراحتی  ج) خشم  د) علاقه 

12- حالت چهره این فرد به شما می گوید او ........ است.

با این قیافه تابلو

الف) سرگرم  ب) علاقه مند ج) متعجب  د) هیجان زده

13- حالت چهره این فرد نشان دهنده چه حسی است؟

با این قیافه تابلو

الف) تعجب  ب) علاقه  ج) گرایش و میل  د) خوشحالی

14- این آقا احساس ........ می کند.

با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) شرم و روسیاهی  ج) انزجار  د) همدردی

15- حالت چهره این فرد نشان دهنده چه حسی است؟


با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) غرور  ج) کمرویی  د) شرم و روسیاهی

16- لبخند این فرد نشان دهنده ....... است.


با این قیافه تابلو

الف) خوشحالی  ب) گرایش و میل  ج) ادب  د) همدردی

17- چهره این خانم نشان دهنده کدام حس است؟


با این قیافه تابلو

الف) ناراحتی  ب) شرم و روسیاهی  ج) کمرویی  د) عشق

18- چه احساسی را از این چهره می خوانید؟


با این قیافه تابلو

الف) احساس گناه  ب) ناراحتی  ج) درد  د) انزجار

19- حالت چهره این فرد می گوید او ........ است.


با این قیافه تابلو

الف) راضی  ب) مجذوب  ج) عاشق  د) علاقه مند

20- چه احساسی را در چهره این آقا می خوانید؟


با این قیافه تابلو

الف) تعجب  ب) هیجان  ج) ترس  د) انزجار

1- ب    2- ج    3- ج    4- ب    5- الف    6- ج    7- د    8- ج    9- ج    10- د    11- الف    12- الف    13- ب    14- الف    15- د    16- ج    17- ج    18- ج    19- ج    20- الف

اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰ توسط دو روان‌شناس به نام‌های جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، می‌توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند تفکر و اقدامات شخصی استفاده کنند.

هوش هیجانی به دلیل کاربردهایی که دارد، جایگاهی ویژه برخوردار است. بخصوص در مورد کودکان، بسیار مفید می باشد. هوش هیجانی به کودکان کمک می‌کند تا در موقعیت‌های تهدید کننده و خطرناک، واکنش مناسب تری برای نجات خود انجام دهند. همچنین با کمک هوش هیجانی می توانند به ریشه‌های غم و شادی در خود پی ببرند و آن را مدیریت کنند. حساسیت و هوش هیجانی بالاتر به کودکان کمک می‌کند تا نیازهای دیگران را درک کنند و حداقل با همدلی به آنها کمک کنند و با کنترل بر احساسات خود، حس مسئولیت پذیری را در خود تقویت کنند. در مجموع هوش هیجانی به خصوص به کودکان ما کمک می‌کند تا یادگیری بهتری داشته باشند و خوشحال تر و سالم تر و موفق تر از دیگران باشند.

همچنین متون علم مدیریت بر این باور هستند که رهبران و مدیران با هوشهای هیجانی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترل شان دارند. یافته‌های جدید نشان می‌دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف تری دارند

دانیل گلمن – رواج‌دهنده‌ی مفهوم هوش هیجانی (هوش عاطفی)

پیش و پس از دانیل گلمن نیز افراد بسیاری درباره هوش مطالعه کرده‌ و کتاب‌های متعدد نوشته‌اند.

از آلفرد بینه و هوارد گاردنر تا ریموند کتل و اشترنبرگ و فویرشتاین.

حتی بخش قابل توجهی از مفاهیمی که او درباره هوش هیجانی (یا هوش عاطفی) می‌گوید،‌ قبلاً در نوشته‌های پیتر سالووی (Peter Salovey) مورد اشاره قرار گرفته است.

این سالووی بود که در دانشگاه ییل لابراتوارِ سلامت، هیجان و رفتار را راه‌اندازی کرد و مطالعات و بررسی‌های آن لابراتوار نهایتاً نطفه‌ی اولیه‌ی هوش هیجانی را شکل داد. همان لابراتوار است که امروز با تغییر نام به مرکز هوش هیجانی فعالیت خود را ادامه داده است.

اما به هر حال، نقش اصلی در ترویج مفهوم هوش عاطفی یا هوش هیجانی بر عهده‌ی دانیل گلمن بوده است.

دانیل گلمن، دکترای روانشناسی خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرده و سالهاست برای نشریه‌های مختلف از جمله نشریه کسب و کار هاروارد (Harvard Business Review) مقاله می‌نویسد.

دانیل گلمن و تجاری سازی مفهوم هوش هیجانی

تجاری سازی یا Commercialization یک جنبه‌ی مثبت و یک جنبه‌ی ناخوشایند (نه الزاماً منفی) دارد. هر دو این جنبه‌ها را می‌توانید به خوبی در دانیل گلمن ببینید.

جنبه‌ی ناخوشایند، نگاه درآمدزای افراطی به مفاهیم علمی است.

مثلاً شاید برای بخشی از مخاطبان جالب نباشد که تمام صفحه‌ی اول و اصلی سایت گلمن به تبلیغ دوره‌های آموزشی و سمینارهای او اختصاص یافته و هیچ نشانه‌ای از هیچ یک از فعالیت‌های علمی‌اش در صفحه‌ی اول دیده نمی‌شود.

همچنین شاید حس خوبی به مخاطب ندهد که دانیل گلمن هنگام معرفی کتاب هاروارد (از سریِ Must-Read) که سه مقاله از مقاله‌های او را در خود جا داده است، مستقیم اشاره می‌کند که من خودم یک کتاب دیگر دارم که همه‌ی مقالاتم آن‌جاست و تلویحاً با لحنی شوخ اشاره می‌کند که این را نخرید و آن را بخرید (اینجا).

نمونه‌های این رفتار در دانیل گلمن کم نیست.

اما باید منصف باشیم و این را بگوییم که این جنبه‌ی شاید ناخوشایند، روی دوم سکه‌ی تجاری سازی است که ناگزیر از پذیرش آن هستیم.

روی اول سکه این است که اگر این تلاش گلمن نبود، بعید بود بسیاری از ما امروز نام هوش هیجانیو پیتر سالووی و کسانی را که در این زمینه تلاش کرده‌اند، شنیده باشیم.

اگر امروز میلیون‌ها نسخه از کتاب‌های گلمن در سراسر جهان فروخته شده و تمرکز مدیران کسب و کار از سمت تعریف سنتی هوش و بهره هوشی به سمت اهمیت تسلط بر خود و همدلی و مهارت در تعامل اجتماعی رفته است، بی‌تردید بخش مهمی از این تغییر را مدیون تلاش دانیل گلمن هستیم.

چند جمله از دانیل گلمن

گلمن برای بیان نظریه‌ها و دیدگا‌ه‌های مختلف، از ساده‌ترین عبارت‌ها و جمله‌ها استفاده می‌کند.

به عنوان مثال در برخی از نوشته‌های خود، تعریف هوش هیجانی (هوش عاطفی) را با این جمله از ارسطو آغاز می‌کند:

عصبانی شدن آسان است؛ همه می توانند عصبانی شوند. اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزانِ مناسب، در زمانِ مناسب، به علتِ مناسب و به روشِ مناسب، آسان نیست.

اجازه بدهید برخی دیگر از جمله های دنیل گلمن را هم مرور کنیم:

ترس در مسیر تکامل، نخستین و قاطع‌ترین همراه انسان بوده؛

شاید به این علت که به بقاء و زنده ماندن او کمک می‌کرده است.

هر موفقیتی نیازمند:

  • مدیریت احساسات
  • قدرت تصمیم‌‌گیری لحظه‌ای
  • به تاخیر انداختن لذت مورد انتظار

است.

برای رهبری قدرتمند، نخستین گام این است که بتوانی روی موضوعی که برایت مهم است، تمرکز کنی.

گام دوم این است که به همه کمک کنی تا روی آن موضوع تمرکز کنند.

اثر یک رابطه‌ی مسموم بر فیزیولوژی بدن، از لحاظ مخرب بودن، تفاوت چندانی با غذای مسموم ندارد.

باید بپذیریم که ما دو ذهن داریم: ذهنی که فکر می‌کند و ذهنی که حس می‌کند.

باید مرزها را دوباره بسازیم.

وقتی یک وسیله‌ی دیجیتال همراه خود داریم که رابطه‌ی بین ما و محل کار را [به صورت پیوسته و دائمی] حفظ می‌کند، نیازمند ساختن یک مرز جدید هستیم.

جمله ای از دنیل گلمن - کشتی جامعه در نهایت با وزن زشتی هایی که در خود پنهان میکند غرق میشود

برخی از کتابهای دانیل گلمن

از وی کتابهای متعددی به فارسی ترجمه شده که هوش عاطفی (هوش هیجانی)،  هوش اجتماعی،زندگی در باتلاق فریب (ترجمه کمی نارسا است) از جمله‌ی آنهاست.

در اینجا فهرستی از کتاب‌های منتشر شده از دنیل گلمن و معرفی کوتاهی از هر یک از این کتاب‌ها را خدمت شما ارائه می‌کنیم. مرور این کتابها و مفاهیم مطرح شده در آنها، می‌تواند تصویر بهتری از مدل ذهنی دانیل گلمن در اختیار ما قرار دهد:

کتاب هوش هیجانی (Emotional Intelligence)

کتاب هوش هیجانی دنیل گلمن

کتاب هوش هیجانی (Emotional Intelligence) در سال ۱۹۹۵ منتشر شد و همانگونه که از نام آن مشخص است، دانیل گلمن در این کتاب می‌کوشد این پیش‌فرض را که «ضریب هوشی یا IQ از جمله مهم‌ترین شاخص‌های شایستگی و توانمندی است» زیر سوال ببرد.

در این کتاب دانیل گلمن از دو استعاره کلیدی استفاده می‌کند: ذهن منطقی و ذهن احساسی.

او با این نام گذاری و طبقه بندی، به مرور تحقیقات دانشگاهی درباره عملکرد انسانها در محیط کار و زندگی می‌پردازد و می‌کوشد نشان دهد که ذهن احساسی می‌تواند نقش مهم‌تری در موفقیت و شکست ما در زندگی داشته باشد.

[ مطالعه بیشتر: معرفی و مرور خلاصه کتاب هوش هیجانی ]

کتاب Focus

کتاب Focus یا تمرکز نوشته دنیل گلمنکتاب تمرکز یا Focus یا تمرکز در سال ۲۰۱۳ منتشر شد.

گلمن در این کتاب توصیف جالبی درباره تمرکز به کار برد:  تمرکز یکی از منابع ارزشمند اما کمیابِ قدرت و رشد است که به سختی در میان انسانها یافته می‌شود.  

دنیل گلمن در این کتاب توضیح می‌دهد که تمرکز، دارایی ارزشمندی است که کمتر از میزان اهمیت واقعی آن مورد توجه قرار گرفته است.

اگر بخواهیم بحث دانیل گلمن در این کتاب را در یک جمله خلاصه کنیم (که البته کار خوبی نیست) می‌توان گفت:

در دنیایی که تغییرات هر روز روی می‌دهند و تنوع خواسته‌ها ‌و آرزوها و انگیزه‌ها و فرصت‌ها، هر روز رو به رشد است، تمرکز می‌تواند رمز موفقیت و بقا باشد.

کتاب تمرکز، یک کتاب بسیار دقیق علمی است و گلمن در آن تمرکز را به سه بخش تمرکز بر خود،تمرکز بر دیگران و تمرکز بر جهان بیرون تقسیم می‌کند.

دانیل گلمن به همراه پیتر سنگه (از بزرگان حوزه تفکر سیستمی و سازمان یادگیرنده) در سال ۲۰۱۴ کتاب تکمیلی دیگری را به نام Triple Focus یا تمرکز سه گانه منتشر کردند و توضیح دادند که با استفاده از مفهوم تمرکز و پرورش این مهارت، می‌توان اثربخشی یادگیری را بالا برد.

یادگیری در این کتاب، مشابه مدل دانیل گلمن در Focus، به سه بخش یادگیری و درک خویشتن، درک دیگران و درک جهان بزرگتری که در آن قرار داریم تقسیم می‌شود.

کتاب هوش اجتماعی (Social Intelligence)

کتاب هوش اجتماعی دانیل گلمن - Social Intelligenceدانیل گلمن کتاب هوش اجتماعی (Social Intelligence) را در سال ۲۰۰۷ منتشر کرد.

اگر به بازار رمان‌ها و فیلم‌ها دقت کرده باشید، معمولاً وقتی فیلم‌ و یا داستانی با اقبال عمومی مواجه می‌شود، قسمت دوم آن هم به سرعت عرضه می‌شود و موارد کمتری را می‌توان یافت که قسمت دوم، به اندازه‌ی قسمت اول جذاب و ارزشمند باشد.

قطعاً کتاب هوش اجتماعی کتابی آموزنده و زیبا و جذاب است. اما اگر انتظار داشته باشید دقیقاً کتابی در سطح کتاب هوش هیجانی بخوانید، ممکن است کمی ناامید شوید.

 پیام مهم و جدید گلمن در کتاب هوش اجتماعی این است:

مغز ما انسانها برای بودن در کنار سایر انسانها و ارتباط با آنها طراحی شده است.

رابطه‌ای که ما با دیگران داریم و برخوردی که دیگران با ما دارند، بسیار بیش از آنچه در نگاه نخست به نظر می‌رسد بر روی مغز ما تاثیر می‌گذارد.

احساسات هم مانند ویروس سرماخوردگی می‌توانند بین ما منتقل شوند.

اثر یک رابطه‌ی مسموم بر فیزیولوژی بدن، از لحاظ مخرب بودن، تفاوت چندانی با غذای مسموم ندارد.

دانیل گلمن، با بررسی مطالعات و تحقیقات انجام شده، می‌کوشد توضیح دهد که انسانها به سمت همدلی، همکاری و تعامل و همین طور خیرخواهی برای دیگران، کششی ذاتی دارند.

اما پرورش این روحیه در خانواده و جامعه، نیازمند دقت و توجه و برنامه ریزی مناسب و دقیق است.

کتاب صفت‌های تغییریافته (Altered Traits)

دنیل گلمن و ریچارد دیویدسون کتاب صفات تغییریافته (یا ویژگی‌های دگرگون شده) یا Altered Traits را در نیمه‌های سال ۲۰۱۷ منتشر کردند.

این کتاب، همان‌گونه که از عنوان فرعی آن – که روی جلد آمده – مشخص است، به بررسی اثرات مدیتیشن بر ذهن و جسم می‌پردازد.

با توجه به انبوه کتابهایی که به دور از فضای علمی و صرفاً بر اساس تجربه‌ها و ادعاهای شخصی نوشته شده‌اند، تلاش گلمن و دیویدسون بر این بوده که با جستجو در شواهد و مطالعات علمی، پشتوانه‌های کافی برای مدیتیشن و مراقبه پیدا کنند.

آن‌ها در این‌کار موفق بوده‌اند و بسیاری از این مطالعات و تحقیقات را در کتاب خود گزارش کرده‌اند.

البته اما و اگرهایی هم به این بحث افزوده‌اند و توضیح داده‌اند که اگر مدیتیشن را صرفاً به عنوان یک روتین در زندگی شخصی در نظر بگیریم و هر روز به سراغش برویم، نباید انتظار داشته باشیم که تحولی جدی در ما روی دهد.

آن‌ها بر این نکته تأکید می‌کنند که تلاش برای تغییر نگرش و مدل ذهنی و بازخورد گرفتن از تلاش‌ها و فعالیت‌ها می‌تواند کمک کند تا مدیتیشن به تدریج، صفات شخصیتی و ویژگی‌های ما را تغییر دهد.




منبع: متمم