چگونه از هوش هیجانی برای پیشرفت شغلی استفاده کنیم؟

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،اکثر افراد قبول دارند که داشتن یک اخلاق کاری قوی، فداکاری و البته مهارت دقیقا همان چیزهایی هستند که یک کارمند را به موفقیت می‌رسانند. اما یک تحقیق تازه انجام شده نشان می‌دهد که داشتن هوش هیجانی نیز نقشی کلیدی در موفقیت‌های کاری بازی می‌کند.

مقاله‌ای که توسط جوزف سی. رود، استاد مدیریت دانشگاه میامی و همکارانش در مجله رفتار حرفه‌ای منتشر شد، بر این نکته تاکید داشت که هوش هیجانی با دستمزدهای بیشتر و رضایت بیشتر شغلی در ارتباط است.

هرچند که هوش هیجانی به‌تنهایی نمی‌تواند شما را به موفقیت برساند، اما می‌تواند ازلحاظ شغلی شما را خوشحال‌تر و موفق‌تر کند. در این مطلب می‌خواهم ببینیم که هوش هیجانی چیست و چگونه می‎‌توان از آن برای پیشرفت در حوزه کاری استفاده کرد.

به گفته لیز بنتلی، بنیان‌گذار Liz Bentley Associates، «هوش هیجانی در ساده‌ترین شکل خود یعنی توانایی ما در همراهی با افراد.» بنتلی می‌گوید که افراد با هوش هیجانی بالا دارای خودآگاهی و آگاهی اجتماعی بالایی هستند و می‌توانند خودشان و دیگران را مدیریت کنند.

جوزف سی. رود نیز تعریفی مشابه برای هوش هیجانی دارد و آن را «توانایی ما در شناخت و مدیریت کردن اطلاعات احساسی» تعریف می‌کند. او می‌گوید: «این نشان‌دهنده تقاطع احساسات و توانایی کلی ذهنی است که به‌عنوان IQ نیز شناخته می‌شود.»

به گفته لیز بنتلی، افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند معمولا خروجی‌ها و نتایج بهتری را نیز کسب می‌کنند، در ماموریت‌ها در کنار افراد قرار می‌گیرند، افراد را پاسخگو نگه می‌دارند، در مواقع که گیر می‌افتند زیردستان و همکاران خود را مدیریت می‌کنند و یک محیط کاری مشارکتی و یکپارچه را ایجاد می‌کنند.

هوش هیجانی و مهارت‌های افراد مرتبط با آن بسیار اهمیت دارد، زیرا افراد بخش مهمی از هر کسب‌وکار هستند. لیز بنتلی می‌گوید: «مردم ارزشمندترین و مهم‌ترین کالای ما هستند. ما همه در کسب‌وکار مردم هستیم. مردم کارفرمایان، زیردستان، اعضای تیم، همکاران، مشتریان، فروشندگان و مصرف‌کنندگان ما هستند.»


بیشتر بخوانید:چطور بر ترسمان غلبه و کسب و کاری موفق راه اندازی کنیم؟


به گفته جوزف سی. رود، احساسات بخش مهمی از اطلاعات است که باید در هنگام تصمیم‌گیری مدنظر گرفته شود، حتی اگر به این معنا باشد که یاد بگیرید به آن گوش ندهید و توجه نکنید. او اضافه کرد: «درحالی‌که هوش هیجانی شامل توانایی استفاده از احساسات برای افزایش انگیزه و تمرکز است، اما این هوش هیجانی شامل توانایی ما در جدا شدن از احساسات کوتاه‌مدت قدرتمند برای تمرکز بیشتر روی وظایف در دست انجام نیز می‌شود.»

مطالعات جوزف سی. رود نشان داد که افراد دارای هوش هیجانی بالا معمولا دستمزدهای بالاتری از افرادی که فاقد این نوع هوش هستند دریافت می‌کنند. برای اندازه‌گیری هوش هیجانی، پروفسور جوزف سی. رود و همکارانش به شرکت‌کنندگانی نیاز داشتند که بتوانند چندین مشکل احساسی حاوی پاسخ‌های صحیح و غلط مانند یک تست IQ را حل کنند. برای مثال، شرکت‌کنندگان باید احساسات نهفته در چهره‌ها یا کارهای هنری و بهترین پاسخ به سناریو‌های مختلف را شناسایی می‌کردند.

جوزف سی. رود در انتهای این تحقیق گفت که: «در ادامه همین تحقیق، ما استدلال کردیم که هوش هیجانی در سطوح بالای سازمانی باید بیشتر به موفقیت- و دستمزد- مرتبط باشد، جایی که رهبری به بخش مهمی از کار یک شخص تبدیل می‌شود.

اما رابطه بین هوش هیجانی بالاتر و دستمزد بیشتر چیست؟ برد فلوور که در زمینه برندینگ کار می‌کند، در این زمینه می‌گوید: «این خصوصیت مهم به شما کمک می‌کند تا شرایط را بخوانید و درخواست‌هایتان را در زمان مناسب مطرح کنید. سخت‌ترین بخش دریافت دستمزد بیشتر درواقع درخواست برای آن است. هوش هیجانی شما را به ابزارهایی مجهز می‌کند که می‌توانید بهترین لحظه برای ثبت این درخواست را شناسایی کنید و درخواست خود را به‌گونه‌ای درست مطرح کنید و البته بتوانید با هر پاسخی که دریافت می‌کنید نیز کنار بیایید.»

جنیفر هانکوک، بنیان‌گذار Humanist Learning Systems، نیز در این زمینه می‌گوید که افراد با هوش هیجانی بالا دستمزدهای بیشتری نیز دریافت می‌کنند، زیرا تمایل دارند که مولد و سازنده باشند. هانکوک اضافه می‌کند که «افرادی که در کار کردن با دیگران و وادار کردن دیگران برای کار کردن با خود خوب هستند می‌توانند کارهای بیشتری را انجام دهند. ازآنجایی‌که افراد دوست دارند با آن‌ها کار کنند، این افراد دارای شهرت خوبی هستند.».



منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

چگونه از هوش هیجانی برای پیشرفت شغلی استفاده کنیم؟

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،اکثر افراد قبول دارند که داشتن یک اخلاق کاری قوی، فداکاری و البته مهارت دقیقا همان چیزهایی هستند که یک کارمند را به موفقیت می‌رسانند. اما یک تحقیق تازه انجام شده نشان می‌دهد که داشتن هوش هیجانی نیز نقشی کلیدی در موفقیت‌های کاری بازی می‌کند.

مقاله‌ای که توسط جوزف سی. رود، استاد مدیریت دانشگاه میامی و همکارانش در مجله رفتار حرفه‌ای منتشر شد، بر این نکته تاکید داشت که هوش هیجانی با دستمزدهای بیشتر و رضایت بیشتر شغلی در ارتباط است.

هرچند که هوش هیجانی به‌تنهایی نمی‌تواند شما را به موفقیت برساند، اما می‌تواند ازلحاظ شغلی شما را خوشحال‌تر و موفق‌تر کند. در این مطلب می‌خواهم ببینیم که هوش هیجانی چیست و چگونه می‎‌توان از آن برای پیشرفت در حوزه کاری استفاده کرد.

به گفته لیز بنتلی، بنیان‌گذار Liz Bentley Associates، «هوش هیجانی در ساده‌ترین شکل خود یعنی توانایی ما در همراهی با افراد.» بنتلی می‌گوید که افراد با هوش هیجانی بالا دارای خودآگاهی و آگاهی اجتماعی بالایی هستند و می‌توانند خودشان و دیگران را مدیریت کنند.

جوزف سی. رود نیز تعریفی مشابه برای هوش هیجانی دارد و آن را «توانایی ما در شناخت و مدیریت کردن اطلاعات احساسی» تعریف می‌کند. او می‌گوید: «این نشان‌دهنده تقاطع احساسات و توانایی کلی ذهنی است که به‌عنوان IQ نیز شناخته می‌شود.»

به گفته لیز بنتلی، افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند معمولا خروجی‌ها و نتایج بهتری را نیز کسب می‌کنند، در ماموریت‌ها در کنار افراد قرار می‌گیرند، افراد را پاسخگو نگه می‌دارند، در مواقع که گیر می‌افتند زیردستان و همکاران خود را مدیریت می‌کنند و یک محیط کاری مشارکتی و یکپارچه را ایجاد می‌کنند.

هوش هیجانی و مهارت‌های افراد مرتبط با آن بسیار اهمیت دارد، زیرا افراد بخش مهمی از هر کسب‌وکار هستند. لیز بنتلی می‌گوید: «مردم ارزشمندترین و مهم‌ترین کالای ما هستند. ما همه در کسب‌وکار مردم هستیم. مردم کارفرمایان، زیردستان، اعضای تیم، همکاران، مشتریان، فروشندگان و مصرف‌کنندگان ما هستند.»


بیشتر بخوانید:چطور بر ترسمان غلبه و کسب و کاری موفق راه اندازی کنیم؟


به گفته جوزف سی. رود، احساسات بخش مهمی از اطلاعات است که باید در هنگام تصمیم‌گیری مدنظر گرفته شود، حتی اگر به این معنا باشد که یاد بگیرید به آن گوش ندهید و توجه نکنید. او اضافه کرد: «درحالی‌که هوش هیجانی شامل توانایی استفاده از احساسات برای افزایش انگیزه و تمرکز است، اما این هوش هیجانی شامل توانایی ما در جدا شدن از احساسات کوتاه‌مدت قدرتمند برای تمرکز بیشتر روی وظایف در دست انجام نیز می‌شود.»

مطالعات جوزف سی. رود نشان داد که افراد دارای هوش هیجانی بالا معمولا دستمزدهای بالاتری از افرادی که فاقد این نوع هوش هستند دریافت می‌کنند. برای اندازه‌گیری هوش هیجانی، پروفسور جوزف سی. رود و همکارانش به شرکت‌کنندگانی نیاز داشتند که بتوانند چندین مشکل احساسی حاوی پاسخ‌های صحیح و غلط مانند یک تست IQ را حل کنند. برای مثال، شرکت‌کنندگان باید احساسات نهفته در چهره‌ها یا کارهای هنری و بهترین پاسخ به سناریو‌های مختلف را شناسایی می‌کردند.

جوزف سی. رود در انتهای این تحقیق گفت که: «در ادامه همین تحقیق، ما استدلال کردیم که هوش هیجانی در سطوح بالای سازمانی باید بیشتر به موفقیت- و دستمزد- مرتبط باشد، جایی که رهبری به بخش مهمی از کار یک شخص تبدیل می‌شود.

اما رابطه بین هوش هیجانی بالاتر و دستمزد بیشتر چیست؟ برد فلوور که در زمینه برندینگ کار می‌کند، در این زمینه می‌گوید: «این خصوصیت مهم به شما کمک می‌کند تا شرایط را بخوانید و درخواست‌هایتان را در زمان مناسب مطرح کنید. سخت‌ترین بخش دریافت دستمزد بیشتر درواقع درخواست برای آن است. هوش هیجانی شما را به ابزارهایی مجهز می‌کند که می‌توانید بهترین لحظه برای ثبت این درخواست را شناسایی کنید و درخواست خود را به‌گونه‌ای درست مطرح کنید و البته بتوانید با هر پاسخی که دریافت می‌کنید نیز کنار بیایید.»

جنیفر هانکوک، بنیان‌گذار Humanist Learning Systems، نیز در این زمینه می‌گوید که افراد با هوش هیجانی بالا دستمزدهای بیشتری نیز دریافت می‌کنند، زیرا تمایل دارند که مولد و سازنده باشند. هانکوک اضافه می‌کند که «افرادی که در کار کردن با دیگران و وادار کردن دیگران برای کار کردن با خود خوب هستند می‌توانند کارهای بیشتری را انجام دهند. ازآنجایی‌که افراد دوست دارند با آن‌ها کار کنند، این افراد دارای شهرت خوبی هستند.».



منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

در یک لحظه کودک شما بسیار شاد و خوشحال است اما در چند لحظه ی بعد ، بسیار عصبانی شده ، گریه و داد می کند . چرا چنین اتفاقی رخ می دهد ؟

یک لحظه کودک شما پادشاه جهان است و با شادی و خوشحالی به این سو و آن سو می دود؛ کمی بعد خشمگین شده است، از روی نا امیدی مطلق گریه می کند و اسباب بازیهایش را به این سو و آن سوی اتاق پرتاب می کند.مانند بسیاری دیگر از والدین ممکن است برای شما هم پیدا کردن راهی برای پاسخ دادن به احساسات و رفتارهای کودک در این لحظات سخت و دشوار، مشکل باشد.

متخصصان بر این باورند که این لحظات در اوایل دوران کودکی (زمانی که او محدودیتهای خود را در فرآیند رشد عاطفی اش تجربه می کند) بهترین فرصتهایی هستند که شما می توانید از آنها استفاده کرده و به کودک خود آموزش دهید که چگونه احساسات قدرتمند خود را مدیریت کرده و خود را آرام کند. محیط امن خانواده بهترین جایی است که می توان در آن این درسهای مهم زندگی را یاد داد و یاد گرفت.

هنگامی که شما به کودک خود کمک می کنید تا احساسات تند و تیز خود مانند عصبانیت نا امیدی یا آشفتگی ذهنی را درک کرده و آنها را مدیریت کند در واقع به او کمک می کنید تا بهره هوش عاطفی یا هوش هیجانی در او افزایش پیدا کند.

کودکی که بهره هوش عاطفی او بالاتر باشد قادر است ارتباط بهتری با احساسات خود برقرار کند؛ در هنگام اوج هیجانهای عاطفی خود را آرامتر کند؛ دیگران را بهتر درک کرده و با آنها بهتر ارتباط برقرار کند؛ و ایجاد روابط دوستانه محکمتر برای او آسان تر است.

متخصصان بر اهمیت بهره هوش هیجانی و نقش آن در کمک به کودکان برای افزایش سطح اعتماد به نفس و مسوولیت پذیری و نهایتا تبدیل شدن به بزرگسالانی که بتوانند با مهارت با دیگر افراد جامعه ارتباط برقرار کنند تاکید می کنند.

شماچگونه می توانیدبه کودک خودکمک کنیدتابهره هوش عاطفی اش افزایش پیدا کند؟


تکنیک هایی وجود دارند که "هدایت عاطفی" نامیده می شوند و در واقع یک دستورالعمل گام به گام است که شما می توانید با استفاده از آن به کودک خود آموزش دهید که احساساتش را تجزیه و تحلیل کرده و در هنگام برخورد با مشکلات روحی و عاطفی آنها را مدیریت کند. یک تکنیک در اینجا شرح داده شده است.

با توجه و ابراز احساسات به حرفهای او گوش بدهید


هنگامی که کودک از احساسات خودش برای شما می گوید با دقت به حرفهای او گوش بدهید سپس همه آنچه را با شما در میان گذاشته است مجددا برایش بازگو کنید. مثلا اگر فکر می کنید که بواسطه اینکه شما زمان زیادی را به مراقبت از نوزاد جدید خود اختصاص می دهید کودک شما احساس می کند ترک و رها شده است همین مطلب را با او در میان گذاشته و بپرسید که آیا واقعا چنین احساسی دارد؟ در صورتی که پاسخ او مثبت بود می توانید بگویید: «درسته. مامان باید وقت زیادی برای کوچولو می گذاشت».

آنگاه مثالهایی از زندگی خودتان را برای او بگویید تا به او نشان دهید که حرفهای او را می فهمید. به او بگویید که زمانی که برادر یا خواهرتان با پدرتان به شهر بازی می رفتند و شما نمی توانستید بروید چه احساسی داشتید؛ بگویید که مادر یا پدرتان چگونه به شما کمک می کردند تا احساس بهتری پیدا کنید. این کار موجب می شود کودک شما بفهمد که همه افراد اینگونه احساسات را تجربه می کنند و نهایتا هم از این مرحله عبور می کنند.

به کودک خود کمک کنید تا احساسات خود را نامگذاری کند


دامنه لغات کودک شما ضعیف بوده و درک او نیز از علت و معلولها بسیار ابتدایی و اولیه است؛ در نتیجه او برای تشریح احساسات خودش با مشکل مواجه می شود. شما می توانید به او کمک کنید تا نامهایی را برای احساسات مختلف خودش انتخاب کند و در نتیجه یک لغتنامه برای احساساتش ایجاد کند. اگر او به خاطر اینکه نمی تواند به پارک برود احساس ناامیدی یا ناکامی می کند شما می توانید بگویید: «احساس می کنی ناراحت هستی؟».

همچنین می توانید به او کمک کنید تا بفهمد که داشتن احساسات متضاد یا متعارض پیرامون یک چیز طبیعی است. مثلا او می تواند در هفته اولی که به مهدکودک می رود هم هیجان زده باشد و هم کمی بترسد.

اگر به نظر می رسد که کودک شما بدون دلیل مشخصی ناراحت یا آشفته است سعی کنید به اتفاقات اخیر فکر کنید و علت احتمالی مشکل او را پیدا کنید. آیا اخیرا خانه خود را عوض کرده اید؟ آیا شما و همسرتان در حضور کودک دعوا کرده اید؟

اگر مطمئن نیستید که عامل ناراحتی او چیست هنگام بازی کردن حرکات او را نگاه کرده و به حرفهایی که می زند گوش دهید. اگر او در هنگام بازی با عروسکهایش عروسک مادر را مرتب در حال داد و بیداد کردن بازی می دهد مطمئنا می توانید بفهمید که علت ناراحتی او چیست!

احساسات کودک خود را با ارزش شمرده و آنها را تائید کنید


هنگامی که کودک شما نمی تواند پازل را کامل کند و در نتیجه عصبانی می شود و کج خلقی می کند به جای اینکه به او بگویید: «دلیلی وجود ندارد که اینقدر ناراحت باشی» بهتر است تصدیق کنید که واکنش او کاملا طبیعی است. بگویید: «وقتی آدم نمی تونه پازل را کامل کنه واقعا حوصله اش سر می ره. مگه نه؟». اگر به او بگویید که واکنشهایش بی مورد یا بیش از حد هستند او احساس می کند که گویی باید جلوی بروز احساسات خودش را بگیرد.

کج خلقی ها و بد اخلاقی های او را به یک ابزار آموزشی مفید تبدیل کنید


اگر کودک شما پس از اینکه می فهمد باید توسط دندانپزشک معاینه شود، ناراحت و آشفته می شود با آماده شدن برای ویزیت دکتر به او کمک کنید تا کنترل خودش را به دست بیاورد. درباره اینکه چرا از معاینه توسط دندانپزشک می ترسد، اینکه انتظار دارد یا پیش بینی می کند که در زمان معاینه چه اتفاقاتی بیفتد و اینکه چرا او باید توسط دندانپزشک معاینه شود با او صحبت کنید. درباره زمانی که می خواسته اید با گروه سرود روی صحنه بروید و سرود بخوانید و ترسیده بودید یا زمانی که می خواستید یک کار جدید را شروع کنید و از آن می ترسیدید و یکی از دوستانتان به شما کمک کرد تا احساس بهتری پیدا کرده و ترس خود را کنار بگذارید با او صحبت کنید.

صحبتهای عاطفی و صحبت کردن پیرامون احساسات برای کودکان (همانند بزرگسالان) بسیار مفید است.

هوش کودک

از مشکلات عاطفی برای آموزش نحوه حل مشکلات استفاده کنید


هنگامی که کودک با شما یا یک بچه دیگر مشکل پیدا می کند محدودیتهای او را به وضوح برایش توضیح دهید سپس او را به سمت پیدا کردن راه حل مناسب راهنمایی کنید.

مثلا شما می توانید بگویید: «می دانم از اینکه خواهرت ساختمانی را که با آجرهای اسباب بازی ساخته بود خراب کرد عصبانی هستی. اما نباید او را بزنی. پس وقتی عصبانی می شوی چه کار دیگری می توانی بکنی؟».

اگر کودک شما ایده ای در مورد راه حل مناسب ندارد چند گزینه در اختیار او قرار دهید.


متخصصین در زمینه مدیریت عصبانیت توصیه می کنند که در چنین شرایطی به کودک خود بگویید اول شکم، آرواره و مُچ دستهایش را چک کند و ببیند که آیا آنها سالم هستند، سپس یک نفس عمیق بکشد تا عصبانیت را از بدن خود بیرون کند و همچنین احساس بهتری از به دست آوردن مجدد کنترل خودش پیدا کند. آنگاه به کودک خود کمک کنید تا با صدای بلند و محکم درباره عصبانیتش حرف بزند؛ او می تواند با یک جمله شبیه به این حرفش را آغاز کند: «وقتی داد می زنی من عصبانی می شوم». کودکان باید بدانند که عصبانی شدن طبیعی است اما فقط تا جایی که به دیگران به این خاطر آزار و آسیب نرسانند.

با حفظ آرامش خودتان یک الگوی مناسب برای کودک باشید


همچنین شما می خواهید بدانید که در برابر ابراز احساسات کودک خودتان چگونه واکنش نشان می دهید. بسیار مهم است که در زمان عصبانیت جملات و حرفهای نامناسب، تند و زننده به کار نبرید.

بهتر است به جای گفتن اینکه «تو من رو دیوونه می کنی» بگویید: «وقتی این کار را می کنی من عصبانی می شوم»؛ در این صورت کودک شما می فهمد که مشکل به رفتار او بر می گردد نه به خود او. از انتقاد بیش از حد خودداری کنید زیرا موجب می شود که کودک اعتماد به نفس خود را از دست بدهد.

بیشتر و پیشتر از هر چیز دیگر سعی کنید احساسات خودتان را نیز در نظر بگیرید. برخی از والدین احساسات منفی خودشان را در نظر نمی گیرند تا شاید بتوانند ناراحتی یا مشکلات کودکشان را کاهش دهند. اما پنهان کردن احساسات واقعی خودتان تنها موجب گیج شدن کودک می شود.

مثلا در صورتی که به کودک بگویید که ناراحت هستید اما رفتار نامناسبی از خودتان بروز ندهید به کودک نشان داده اید که می توان شدیدترین احساسات را نیز به خوبی سرکوب کرد.



منبع: بیتوته

نشانه‌های هوش هیجانی بالا چیست؟

اندازه گیری هوش هیجانی به خاطر ماهیت غیر قابل لمسی که دارد، می تواند دشوار باشد. دانشمندان داده هایی از بیش از یک میلیون نفر که مورد آزمایش قرار گرفته بودند را بررسی کردند تا رفتارهایی را شناسایی کنند که نشانه هایی حتمی از داشتن هوش هیجانی بالاست.
برترین ها - ترجمه از حمید پاشایی: اندازه گیری هوش هیجانی به خاطر ماهیت غیر قابل لمسی که دارد، می تواند دشوار باشد. دانشمندان داده هایی از بیش از یک میلیون نفر که مورد آزمایش قرار گرفته بودند را بررسی کردند تا رفتارهایی را شناسایی کنند که نشانه هایی حتمی از داشتن هوش هیجانی بالاست.
 
زمانی که هوش هیجانی برای اولین بین مردم شناخته شد، به عنوان پیوند گمشده در یافته ای عجیب عمل کرد: کسانی که آی کیو متوسط دارند، 70 درصد اوقات از کسانی بالاترین بهره هوشی را دارند بهتر عمل می کنند. این عدم تطابق، خلاف این تصور عمومی بود که بهره هوشی تنها منبع موفقیت است.

حالا چندین دهه تحقیق نشان می دهد که هوش هیجانی (EQ) اصلی ترین عاملی است که افراد موفق را از بقیه جدا می کند. این ارتباط به قدری قوی است که مشخص شده 90 درصد افراد موفق هوش هیجانی بالایی دارند.

هوش هیحانی «چیزی» در هر یک از ماست که کمی نامحسوس است. هوش هیجانی نحوه رفتار ما، برخوردمان با پیچیدگی های اجتماعی، و اتخاذ تصمیم های شخصی را تحت تأثیر قرار می دهد تا به نتایح مثبت دست پیدا کنیم.
 
 18 نشانه که شما هوش هیجانی بالایی دارید

علی رغم اهمیت هوش هیجانی، ماهیت ناملموس آن باعث شده که برایمان بسیار دشوار شود که بدانیم چقدر از آن را داریم و اگر هوش هیجانیمان کم است، چه کاری می توانیم برای بهبودش انجام دهیم. تست های تأئید شده علمی وجود دارد که شما می توانید انجام دهید تا هوش هیجانی خود را اندازه بگیرید.

متأسفانه تست های با کیفیت هوش هیجانی که از نظر علمی مورد تأئید باشند رایگان نیستند. در این مقاله، داده های تست های بیش از یک میلیون نفر را تحلیل کرده ایم تا رفتاری که نشان دهنده هوش هیجانی بالاست را شناسایی کنیم. مواردی که در ادامه می آید، نشانه هایی قطعی مبنی بر این است که شما هوش هیجانی بالایی دارید.

1. شما واژگان عاطفی قدرتمندی دارید.

همه مردم عواطف را تجربه می کنند، ولی تعداد بسیار کمی هستند که می توانند در هنگام رخ دادن عواطف، به درستی آن ها را تشخیص دهند. تحقیقات نشان می دهد که تنها 36 درصد افراد می توانند این کار را انجام دهند، که این موضوع مشکل ساز است چرا که احساسات بدون برچسب اغلب مورد سوءتفاهم قرار می گیرند، و در نتیجه منجر به انتخاب های غیرمنطقی و اقدامات با نتیجه معکوس می شود.

افراد دارای هوش هیجانی بالا بر عواطف خود تسلط دارند چرا که این عواطف را درک می کنند، و واژگانی گسترده از احساسات را برای انجام این کار استفاده می کنند. در حالی که بسیاری از مردم ممکن است در مورد توصیف حال خودشان فقط بگویند که حال «بدی» دارند، افراد قوی از لحاظ هوش عاطفی می توانند دقیقاً مشخص کنند که حس «کج خلقی»، «ناامیدی»، «سرکوب شده» یا «مضطرب» دارند. هر چه انتخاب واژگان شما دقیق تر باشد، بینش بهتری خواهید داشت که دقیقاً چه حسی دارید، چه چیزی باعث آن شده و چه کار باید در موردش انجام دهید.

2. شما در مورد دیگران کنجکاو هستید.

افراد دارای هوش هیجانی بالا فارغ از اینکه درونگرا باشند یا برونگرا، راجع به همه چیز پیرامون خود کنجکاو هستند. این کنجکاوی ناشی از همذات پنداری است، یکی از مهم ترین عوامل داشتن هوش هیجانی بالا. هر چه بیشتر به دیگران و اتفاقاتی که برایشان می افتد اهمیت دهید، کنجکاوی بیشتری در مورد آن ها خواهید داشت.

3. شما از تغییر استقبال می کنید.

افراد دارای هوش هیجانی بالا منعطف هستند و مرتباً خود را وفق می دهند. آن ها می دانند که ترس از تغییر فلج کننده است و تهدیدی بزرگ برای موفقیت و شادی آن ها به شمار می آید. آن ها به دنبال تغییری که در گوشه و کنارشان قرار گرفته می گردند، و در صورت رخ دادن این تغییرات طرحی عملی ایجاد می کنند.

4. شما نقاط قوت و ضعف خود را می شناسید.

افراد دارای هوش هیجانی فقط احساسات را درک نمی کنند، بلکه می دانند که در چیزی خوب و در چه چیزی افتضاح هستند. آن ها همچنین محیطی (هم شرایط و هم افراد) که آن ها را قادر می سازد که موفق شوند را نیز می شناسند. داشتن هوش هیجانی بالا به این معنی است که شما نقاط قوت خود را می شناسید و می دانید که چطور به آن ها تکیه کنید و از آن ها نهایت استفاده را برای خود ببرید، و اجازه ندهید ضعف هایتان شما را عقب نگه دارد.

5. شما در مورد شخصیت افراد به خوبی قضاوت می کنید.

بخش اعظم هوش عاطفی مربوط به آگاهی اجتماعی می شود؛ توانایی خواندن دیگران، دانستن این موضوع که آن ها چگونه افرادی هستند، و فهمیدن اینکه در چه شرایطی قرار دارند. در طول زمان، این مهارت شما را تبدیل به قاضی فوق العاده ای از شخصیت می کند. مردم برای شما رمزآلود نیستند. می دانید که آن ها چگونه افرادی هستند و انگیزه هایشان را می فهمید، حتی آن انگیزه های پنهان را.
 
 18 نشانه که شما هوش هیجانی بالایی دارید

6. شما سخت رنجیده می شوید.

اگر خیلی خوب خودتان را بشناسید، خیلی سخت پیش می آید که کسی چیزی بگوید یا کاری انجام دهد که شما را آزرده خاطر کند. افراد دارای هوش هیجانی بالا دارای اعتماد به نفس هستند و نگرشی آزاد دارند، که باعث می شود حسابی پوست کلفت شوید. شاید حتی با خودتان شوخی هم کنید یا اینکه به بقیه اجازه دهید در موردتان جوک بسازند چون که قادر هستید از لحاظ ذهنی مرز بین شوخ طبعی و حقارت را تشخیص دهید.

7. شما می دانید که چگونه (به خودتان و دیگران) بگویید نه.

هوش هیجانی به این معناست که بدانید چگونه بر خودتان کنترل داشته باشید. لذت را به تأخیر می اندازید، و از اقدامات از روی هوس خودداری می کنید. تحقیقات انجام شده در دانشگاه سن فرانسیسکو کالیفرنیا نشان می دهد که هر چه نه گفتن برایتان دشوارتر باشد، احتمال بیشتری دارد که استرس، خستگی و حتی افسردگی را تجربه کنید. نه گفتن بدون شک چالش بزرگی برای بیشتر مردم به منظور کنترل بر خودشان است. «نه» کلمه قدرتمندی است که نباید از استفاده از آن هراسی داشته باشید. وقتی زمان نه گفتن می رسد، افراد دارای هوش هیجانی بالا از عباراتی مثل «فکر نمی کنم بتوانم» یا «مطمئن نیستم» خودداری می کنند. نه گفتن به مسئولیتی جدید، احترام به مسئولیت های کنونی تان است و به شما فرصت می دهد که آن ها را به طور موفقیت آمیز به انجام برسانید.

8. شما اشتباهات خود را کنار می گذارید.

افراد دارای هوش هیجانی بالا از اشتباهات خود فاصله می گیرند، ولی آن ها را فراموش نمی کنند. با نگه داشتن اشتباهاتشان در فاصله ای مطمئن، و در عین حال به اندازه کافی نزدیک برای مراجعه، این افراد قادر هستد که خود را برای موفقیت های آینده وفق دهند و سازگار کنند.
 
برای عبور از این طناب باریک بین باقی ماندن و به یاد آوردن، نیاز به خودآگاهی بسیاری دارید. باقی ماندن بیش از حد روی اشتباهاتتان شما را مضطرب و نگران می کند، در حالی که فراموش کردن اشتباهات باعث می شود که مجدداً آن ها را تکرار کنید. کلید این تعادل در توانایی شما برای تبدیل شکست ها به قطعاتی از پیشرفت قرار دارد. این موجب می شود که هر دفعه که زمین می خورید، خیلی سریع بلند شوید و به حرکت ادامه دهید.

9. شما چیزی می دهید و در قبال آن انتظار هیچ چیزی را ندارید.

وقتی کسی به طور خودخواسته چیزی را به شما می دهد بدون که در ازای آن انتظاری داشته باشد، اثری قوی به جای می گذارد. به عنوان مثال، ممکن است شما گفتگویی جالب با کسی در مورد کتابی داشته باشید، و وقتی او را مجدداً یک ماه بعد می بینید، با در دست داشتن آن کتاب سر قرار حاضر می شوید. افراد دارای هوش هیجانی بالا روابطی قوی ایجاد می کنند چرا که مرتباً به دیگران فکر می کنند.

10. شما کینه به دل نمی گیرید.

احساسات منفی که از به دل گرفتن کینه ناشی می شوند، در واقع واکنش استرسی هستند. همین فکر کردن راجع به آن پیشامد، بدن شما را در حالت جنگ یا گریز قرار می دهد، مکانیزمی از بقا که شما را وادار می کند که وقتی با تهدیدی مواجه می شوید یا بایستید و بجنگید، و یا اینکه از آن فرار کنید. زمانی که تهدید قریب الوقوع باشد این واکنش برای بقای شما ضروری است، ولی وقتی که تهدید مربوط به گذشته باشد، حفظ این استرس موجب تخریب بدن شما می شود و عواقب مضری روی سلامت در طول زمان خواهد داشت.
 
در حقیقت، محققان دانشگاه اموری دریافته اند که حفظ استرس منجر به فشار خون بالا و بیماری قلبی می شود. به دل گرفتن کینه به این معنی است که شما استرس را حفظ می کنید، و افراد دارای هوش هیجانی بالا می دانند که باید به هر قیمتی از این موضوع پرهیز کنند. رها کردن کینه نه تنها همین حالا حس بهتری به شما می دهد، بلکه می تواند سلامت شما را نیز بهبود دهد.

11. شما افراد سمی را خنثی می کنید.

سر و کار داشتن با افراد دشوار برای اکثر مردم آزاردهنده و طاقت فرساست. اشخاصی که هوش هیجانی بالا دارند تعاملات خود با افراد سمی را از طریق مهار کردن احساساتشان، کنترل می کنند. زمانی که آن ها مجبورند با فردی سمی روبرو شوند، به صورت منطقی با موقعیت برخورد می کنند. آن ها عواطف خود را شناسایی می کنند و اجازه نمی دهند که خشم یا آزرده خاطر شدن موجب راه افتادن هرج و مرج شود.
 
آن ها همچنین دیدگاه طرف مقابل را نیز در نظر می گیرند و قادر هستند راهکارها و وجه مشترکی پیدا کنند. حتی اگر اوضاع کاملاً از کنترل خارج شود، اشخاص دارای هوش هیجانی بالا قادر هستند که شرایط را به درستی بخوانند و اجازه نمی دهند که طرف مقابل آن ها را به زانو در بیاورد.
 
 18 نشانه که شما هوش هیجانی بالایی دارید

12. شما به دنبال کمال نیستید.

افراد دارای هوش هیجانی بالا کمال و ایده آل گرایی را به عنوان هدف خود تعیین نمی کنند چرا که می دانند چنین چیزی وجود ندارد. بشر ذاتاً جایزالخطا است. زمانی که رسیدن به کمال هدف شما باشد، همیشه حس آزاردهنده ای از شکست همراه شماست که باعث می شود که بخواهید تسلیم شوید یا اینکه تلاش خود را کم کنید. در نهایت زمان خود را صرف تأسف خوردن به هدر می دهید که چرا نتوانستید به موفقیت برسید و چه کاری را باید متفاوت انجام می دادید، به جای اینکه رو به جلو حرکت کنید، و در مورد چیزی که به دست آورده اید و در آینده به دست خواهید آورد هیجان زده باشید.

13. شما قدردان چیزی هستید که دارید.

زمان گذاشتن برای تفکر کردن در مورد چیزهایی که قدردان آن ها هستید نه تنها کار درست برای انجام است، بلکه روحیه شما را نیز بهبود می بخشد چرا که هورمون استرس کورتیزول را به میزان 23 درصد کاهش می دهد. تحقیقات انجام شده در دانشگاه دیویس کالیفرنیا نشان داد که کسانی که روزانه تلاش می کردند تا نگرشی از قدردانی داشته باشند روحیه و خلق و خوی، انرژی و سلامت جسمانی شان بهبود پیدا کرد. این طور به نظر می رسد که سطوح پایین تر کارتیزول نقشی مهمی در این موضوع ایفا کرد.

14. شما قطع ارتباط می کنید.

سپری کردن زمان های مشخص به دور از ارتباطات روزانه نشانه ای از داشتن هوش عاطفی بالا است چرا که به شما کمک می کند تا استرس خود را تحت کنترل نگه دارید و در لحظه زندگی کنید. وقتی که تمام اوقات خودتان را مشغول کار نگه دارید، در معرض هجوم مداوم عوامل استرس زا قرار می گیرید. آفلاین شدن از فضای اینترنت و حتی خاموش کردن تلفن تان، به بدن و ذهن شما استراحت می دهد. مطالعات نشان داده که موضوعی به سادگی فاصله گرفتن از ایمیل ها می تواند سطوح استرس را کاهش دهد.
 
تکنولوژی زمینه ارتباط مداوم و این انتظار که شما باید در تمام مدت در دسترس باشید را فراهم کرده است. بسیار دشوار است که خارج از محیط کار از لحظه ای بدون استرس لذت ببرید وقتی که یک ایمیل رشته افکار شما را تغییر می دهد و فکر کردن (بخوانید: استرس پیدا کردن) در مورد کار می تواند در هر لحظه ای از روز از طریق تلفن به شما منتقل شود.

15. شما مصرف کافئین خود را محدود می کنید.

نوشیدن مقادیر بیش از حد کافئین باعث ترشح آدرنالین می شود، و آدرنالین منبع واکنش جنگ یا گریز است. مکانیزم جنگ یا گریز تفکر منطقی را کنار می زند و منجر به واکنشی سریع تر به منظور تضمین بقا می شود. وقتی که خرسی در تعقیب شما باشد این بسیار عالی است، ولی نه وقتی که به ایمیلی مختصر و نه چندان محترمانه پاسخ می دهید.
 
زمانی که کافئین مغز و بدن شما را در این حالت بیش از حد تحریک شده از استرس قرار می دهد، عواطف شما بر رفتارتان سرازیر می شوند. ماندگاری طولانی کافئین باعث می شود که شما در این حالت باقی بمانید چرا که زمان زیادی طول می کشد تا از بدنتان خارج شود. افراد دارای EQ بالا می دانند که کافئین دردسرآفرین است، و اجازه نمی دهند که بر آن ها غلبه کند.
 
 18 نشانه که شما هوش هیجانی بالایی دارید

16. شما خواب کافی دارید.

هر چقدر هم روی اهمیت خواب برای افزایش هوش هیجانی شما و مدیریت سطوح استرس تان تأکید کنیم، کم است. زمانی که شما می خوابید، بدنتان در عمل شارژ مجدد می شود، خاطرات روز را مرور می کند و آن ها را ذخیره می کند یا دور می اندازد (که رویاها را به وجود می آورد) تا شما بتوانید هوشیار و با ذهن باز بیدار شوید. افراد دارای هوش هیجانی بالا می دانند که وقتی خواب کافی (یا مناسب) نداشته باشند کنترل بر خود، توجه، و حافظه آن ها کاهش پیدا می کند. بنابراین، آن ها خواب خوب را اولویتی مهم برای خود قرار می دهند.

17. شما افکار منفی را بلافاصله متوقف می کنید.

هر چه بیشتر در افکار منفی غرق شوید، قدرت بیشتری به آن افکار می دهید. بیشتر افکار منفی ما فقط فکر هستند، نه واقعیت. وقتی به نظر می رسد که چیزی همیشه اتفاق می افتد یا هیچ وقت اتفاق نمی افتد، این گرایش طبیعی مغز شماست که احساس تهدید کند (و تناوب یا شدت یک رویداد را افزایش دهد). افراد دارای هوش هیجانی بالا افکار خود را از واقعیات جدا می کنند تا از چرخه منفی نگری رها شوند و چشم اندازی مثبت و تازه داشته باشند.

18. شما اجازه نمی دهید هیچ کس شادی شما را محدود کند.

وقتی حس لذت و رضایت شما از نظرات دیگران ناشی شود، دیگر بر شادی خود تسلط ندارید. وقتی افراد دارای هوش هیجانی بالا احساس خوبی در مورد کاری که انجام داده اند دارند، اجازه نخواهند داد که نظرات یا طعنه های دیگران این حس خوب را از آن ها دور کند. با این که غیر ممکن است که واکنش های خود به نحوه تفکر دیگران راجع به خودتان را به طور کامل از بین ببرید، ولی مجبور نیستید که خود را با دیگران مقایسه کنید، و همیشه می توانید نظرات دیگران در مورد خودتان را کم اهمیت در نظر بگیرید. در این صورت، دیگران هر فکری هم که داشته باشند یا هر کاری هم انجام دهند، عزت نفس شما از درونتان می آید.