نُه حقیقت بی‌رحمانه درباره هوش هیجانی که همه باید بدانند – بخش دوم و پایانی

در مطلبی که شنبه گذشته آغاز کردیم از شما پرسیدیم، که آیا واقعیت هوش هیجانی واقعاً به همان صورتی است که همه تصور می‌کنند؟ من قصد دارم در ادامه این مطلب نُه حقیقت بی‌رحمانه را برای شما برملا کنم که خودم در طی مطالعات مختلف به آن‌ها دست‌یافته‌ام و در آن مطلب 3 مورد از واقعیات را برای شما عنوان کردم که در امروز شش مورد باقیمانده را برایتان مطرح می کنم:

 

 

 

4- بیش از آنکه با هیجانات شما در ارتباط باشد، با رفتار و کردار شما در ارتباط است.

 

آیا از آن جمله افرادی هستید که هر بار با دیدن یک فیلم سینمایی تلخ و غم‌انگیز شروع به گریه کردن می‌کنید؟ آیا خیلی راحت هیجانی شده یا عصبانی می‌شوید؟

 

انسان‌ها به‌طورکلی در شیوه تجربه کردن هیجانات مختلف بسیار متفاوت از یکدیگر هستند. حتی پس از تمرین و تلاش بسیار زیاد، شما به‌طور عملی و واقعی قادر به مدیریت چگونگی احساس خود نیستید.

 

اما به‌راحتی می‌توانید عکس‌العمل و رفتار خود نسبت به آن هیجانات را کنترل کنید. به‌عنوان‌مثال، فرض کنید که براثر هیجان خاصی ناشی از یک موضوع دچار عصبانیت می‌شوید. اما از طریق تقویت یک روش در درون خودتان برای کنار آمدن با آن عصبانیت، تلاش می‌کنید تا از صدمه زدن به خودتان و دیگران اجتناب کنید.

 

 

 

5- بر کیفیت هر یک از تصمیم‌های اتخاذشده توسط شما تأثیرگذار است.

 

آیا این پرسش که “مثلاً چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟” منجر به سوق دادن شما به سمت تصمیم‌هایی می‌شود که در آینده از اتخاذ آن‌ها پشیمان شوید؟ یا برخلاف آن، آیا با طرح این پرسش در ذهن خودتان از برداشتن هرگونه قدم بعدی بازمانده و متوقف می‌شوید؟

 

با کمک کردن به شما برای اجتناب از ایجاد بدهی‌های بزرگ برای خودتان تا کمک کردن به مدیریت ترس از ناشناخته‌ها، هوش هیجانی می‌تواند به‌صورت عملی بر هر یک از تصمیم‌گیری‌های شما در لحظه‌به‌لحظه زندگی تأثیرگذار باشد.

 

هوش هیجانی

 

 

 

6- تأثیری مستقیم بر روی سلامتی شما دارد.

 

پزشکان و دانشمندان اثبات کرده‌اند که وجود داشتن استرس و فشار روانی می‌تواند موجب مشکلات مختلف و عدیده‌ای برای سلامت شما شوند که ازجمله آن‌ها می‌توان به سردرد، درد در ماهیچه‌ها، درد در شکم و روده‌ها و نیز خستگی اشاره کرد. استرس حتی می‌تواند ریسک سکته قلبی و دیگر امراض جدی را در بدن افزایش دهد.

 

پس این نکته خود دلیلی کافی برای یادگیری چگونگی مدیریت صحیح استرس در درون خودتان است.

 

 

 

7- موجب حفظ و نگهداری ارتباطات شما می‌شود.

 

به آخرین بحث و جدلی که با همسر خود داشتید، فکر کنید. چه چیزی موجب رفتار اشتباه در این بین شد؟

 

هوش هیجانی می‌تواند به شما کمک کند:

 

تو موضوع و به‌طور کل وضعیت را از بالا و با جزئیات بیشتر و بهتر ببینید.

 

موضوعات و مسائل حساس را به‌صورت آرام و منطقی موردتوجه قرار دهید.

 

به صورتی پاسخ دهید که مانع از ایجاد هرگونه وضعیت بی‌ثباتی شود.

 

استفاده از هوش هیجانی به‌منظور رفع هرگونه اختلاف به‌طور بالقوه هر صحبت و مکالمه غیر سازنده را به فرصتی برای یادگیری تبدیل کرده و به شما و همسر شما یاد می‌دهد تا راه‌های جدیدی را برای تعامل با یکدیگر پیدا کنید.

 

 

 

8- افکار شما در این رابطه از اهمیت زیادی برخوردار هستند.

 

هوش هیجانی خودش را در اعمال و کردار ما نمایان می‌سازد، اما سر منشأ آن در ذهن است. چرا؟ چون هر رفتاری با یک فکر آغاز می‌شود.

 

پس به یاد داشته باشید: اگر بر سر موضوعی برای مدتی طولانی فکر کنید، رفتار شما درنهایت آن بازتاب‌دهنده آن افکار – به‌صورت منفی یا مثبت – خواهند بود.

 

 

 

9- در راه شر هم می‌تواند مورداستفاده واقع شود.

 

این‌که بدانید هوش هیجانی مانند هر مهارت و توانایی دیگری هم می‌تواند به‌صورت اخلاقی و هم به‌صورت غیراخلاقی مورداستفاده قرار بگیرید، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. هرروزه، برخی از سیاستمداران، همکاران یا حتی دوستان شما از هوش هیجانی به‌منظور سوءاستفاده از دیگران استفاده می‌کنند.

 

پس این هم باز دلیل دیگری است مبنی بر اینکه چرا شما باید برای محافظت از خودتان بر روی افزایش هوش هیجانی خودتان کار و تلاش کنید.

 

چراکه درنهایت، این همان هدفی است که هوش هیجانی برای آن شناخته و توسعه پیدا یافته است: وادار کردن هیجانات به محافظت از شما، برخلاف عمل کردن علیه شما.


منبع : بعد چهارم 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.