پیش از هر چیز به ماجرای زیر توجه کنید:
“بله، اما، تقصیر من نبود . . .”
“بله، اما، من نمیدونستم . . .”
این چیزی است که مدیر یکی از بخشهای سازمانی که با آن همکاری دارم هر بار که بازخوردی را به یکی از مهندسین تازهکار خودش میداد، از او میشنید. هرگاه که وی راهی را به این مهندس جوان پیشنهاد میداد که ممکن بود موجب بهبود عملکرد وی شود، این مهندس جوان تنها با عبارت “بله، اما . . .” جواب میداد و با بهانه دفاعی کار خودش را توجیه میکرد. درحالیکه مهارتهای فنی این مهندس جوان کاملاً خوب و قابلپذیرش بود، اما بدون ایراد هم نبود – – و درعینحال امید پیشرفتی هم به آنها نبود، اگر که وی قادر به مدیریت شنیدن بازخورد سازنده از دیگران نمیشد، چه برسد به پذیرش انتقاد از دیگران.
بنابراین زمانی که مدیرعامل این مجموعه اعلانی مبنی بر کاهش تعداد کارکنان را صادر کرد، مدیر مستقیم این مهندس بلافاصله پاسخهای وی مبنی بر “بله، اما . . .” را به یاد آورد. پسازاینکه که وی مطلع شد که دوره خدمت وی در این سازمان به پایان رسیده است، اولین چیزی که به دوستان خودش گفته بود، این بود که، “اخراج شدم! اونها انتظاراتشون خیلی بالاست! عادلانه نیست!”
آیا شما نسبت به عادات خودتان آگاهی دارید؟
زمانی که در رابطه با عادات تدافعی این مهندس جوان شنیدم، با خودم فکر میکردم که آیا این مهندس جوان درواقع دلیل اخراج خودش را میداند؟ آیا متوجه هست که مهارتهای مهندسی وی دلیل اخراج وی نبوده است؟ آیا نسبت به عادت تدافعی “بله، اما”خودش آگاهی داشته؟
عادات روتینی که پایه احساسی دارند، مانند عادت این مهندس جوان، در سطحی پایینتر از آگاهی هوشیارانه ما عمل میکنند. به فرایند گرفته شدن یک عکس توسط دوربین گوشی موبایل خودتان توجه کنید. شما بر روی شاتر دوربین فشار وارد میکنید، دستگاه بقیه کارها را بهصورت خودکار بر اساس اطلاعاتی که خودش در حافظه دارد انجام میدهد. همین فرایند برای عادات ما هم صادق است. یک تحریککننده احساسی اتفاق میافتد و شما به آن با استفاده از روال عادی ذخیرهشده در ذهن ناخودآگاه خود به آن پاسخ میدهید که منشأ آن در بخشی از مغز به نام عقدههای قاعدهای – basal ganglia قرار دارد. در مورد این مهندس جوان، زمانی که وی کوچکترین انتقادی از خودش را میدید، مغز وی بلافاصله پاسخ خودکار دفاعی خودش را بهصورت “بله، اما” ارائه میکرد.
برای تغییر دادن گوشی تلفن خودتان، باید بهخوبی بدانید که پس از فشار دادن دکمه شاتر چه اتفاق خاصی میافتد. سپس باید اقدام به تغییر نرمافزاری کنید که اقدام به تحریک آن و انجام کارهای بعدی آن میکند. همین منوال برای عادات ما هم صادق است. پیش از آنکه قادر به تغییر یک پاسخ احساسی خودکار باشید، باید نسبت به وجود آن آگاه باشید. به عبارتی نیاز به خودآگاهی دارید.
خودآگاهی
چرا داشتن خودآگاهی اهمیت دارد؟
در رابطه با این مهندس جوان، عدم آگاهی نسبت به عادات دفاعی وی به قیمت از دست شغل وی تمام شد. خودآگاهی، درواقع یکی از چهارعنصر اصلی هوش احساسی یا همان هوش هیجانی است که زیربنا سه عنصر دیگر قرار میگیرد. بدون اطلاع از اینکه چه چیزی را احساس میکنیم، نمیتوانیم هیچ قدمی برای مدیریت آنها برداریم. خود مدیریتی درواقع عنصر دوم است. بدون داشتن خودآگاهی قادر به کسب عنصر سوم نیستیم، که همان آگاهی اجتماعی است. درواقع نمیتوانیم متوجه شویم که چگونه بر دیگران تأثیر میگذاریم و نیز نمیتوانیم رفتار خود نسبت به چیزی که دیگران احساس میکنند، تنظیم کنیم. درنتیجه، بدون داشتن خودآگاهی، دستیابی به عنصر چهارم که همان مدیریت روابط است، نیز ناممکن میشود.
چگونه خودآگاهی را در خودمان توسعه دهیم؟
آیا این مهندس میخواهد میزان خودآگاهی خود را افزایش دهد؟ شما چطور؟ این درواقع قدم اول است، یعنی خواستن و تمایل به آگاه شدن از احساسات خودتان. اول از خودتان بپرسید چرا، سپس قدمهای معرفیشده در زیر را یکبهیک بردارید.
صبر کنید: تمرین تمرکز حواس راهی فوقالعاده برای توسعه خودآگاهی است. با توجه به اینکه ذهن ما در 50% موارد سرگردان بوده و منحرف میشود، تمرکز حواس به آن سرگردانی و درک شما از اینکه ذهن شما در زمان انحراف به کدام سمت میرود، اشاره دارد. با تمرکز حواس، شما نظارت کاملی بر هر آنچه در ذهن شما میگذارد، خواهید داشت. ساده به نظر میرسد، اما عمل کردن به آن بسیار چالشبرانگیز است. من خودم تمرکز حواس را از طریق مدیتیشن، آرام و بیحرکت جایی نشستن، برداشتن قدمی به عقب برای تمرکز بر زمان حال آموختم.
نگاه کنید: زمانی که صبر کردید، توجه کنید و احساس خود را به زبان بیاورید. تمرین کردن این حالت در ساعات مختلف روز میتواند مفید و مناسب باشد. زمان اندکی را به تمرکز و ارتباط برقرار کردن با خودتان اختصاص دهید. عادات غیر سازنده ما، همانند عادت تدافعی آن مهندس جوان، بهطور مکرر در زندگی تکرار میشوند. یک سیگنال یا اشاره کلیدی به تحت کنترل آنها قرار داشتن، آن دسته از احساسات جسمانی است که این عادات موجب تحریک آنها در بدن ما میشوند. توجه داشته باشید که مثلاً، آیا به آهستگی نفس میکشید یا نفس خود را نگاه میدارید؟ ضربان شما آهسته میزند یا تند؟ در حال عرق کردن هستید؟ احساس گرفتگی در عضلات خوددارید؟
گوش کنید: یکی از بهترین راهها برای کسب آگاهی نسبت به خودتان پرسش از دیگران در رابطه چگونگی درک و شناخت آنها از شماست. شما در این رابطه باید یک پرسشنامه را در رابطه با خودتان پرکنید و همچنین از افراد مورد اعتماد در بین دوستان و آشنایان بخواهید که همان پرسشنامه را برای شما پر کنند. یک مربی خوب در این زمینه میتواند تفاوتهای موجود بین ادراک خودتان و تجربه دیگران را با بازبینی این پاسخها استخراج کند.