شاید دلیل چنین رفتارهایی ضعف در مهارتهای شخصی شما باشد. ضعف در همدلی با نیازها و خواستههای اطرافیان با کارایی پایین در محل کار به شدت وابسته است. حتماً تا به حال با افرادی روبهرو شدهاید که از هوش کافی برخوردار بوده اما در زندگی اجتماعی و شغلی خود موفق نیستند.
به توانایی افراد در شناخت و کنترل احساسات شخصی خود و دیگران و همچنین استفاده از این توانایی برای تصمیمگیری بهتر، تفکر خلاقانه، انگیزه بخشیدن به خود و دیگران، لذت بردن از سلامتی و روابط بهتر و زندگی شادتر، «هوش هیجانی» میگویند. افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند افرادی با انگیزه، مهربان و صمیمی بوده و مرکز توجه در یک جمع هستند. هوش هیجانی به فرد کمک میکند تا ارتباطات فردی موفقتری داشته باشد، بداند در کجا، چگونه صحبت کند و چگونه احساساتش را مدیریت کند.
حال سؤال اینجاست، شما به عنوان یک سرپرست، مدیر یا رهبر یک گروه چقدر به احساسات اطرافیان و کسانی که با آنها کار میکنید اهمیت میدهید یا رفتار شما در عمل چگونه بوده است و چه تأثیری بر اعصاب و روان زیردستان خود دارید؟ با EQ(هوش هیجانی) چگونه برای خود و همکاران بهترین شرایط را فراهم آوریم؟
به طور کلی و مختصر مهارتهای EQ را میتوانیم به چهار قسمت تقسیم کنیم؛ این چهار قسمت عبارتند از:
- خودآگاهی- خودتدبیری- آگاهی اجتماعی- مدیریت روابط
دو مهارت اول بیشتر به خود شما برمیگردد در حالیکه دو تای بعدی به رفتار شما نسبت به اطرافیان بستگی دارد.
خودآگاهی: خودآگاهی عبارت است از توانایی درک صحیح از احساسات خود در همین لحظهای که در آن هستید و همینطور در شرایط مختلف و اینکه بدانید در شرایط مختلف تمایل به چه عکسالعملهایی دارید. داشتن قدرت بالای خودآگاهی نیاز به تمرکز روی احساساتی که به نظر شما منفی است دارد که البته این کار ساده نیست. باید این را بخواهید و تحمل کنید. برای افزایش خودآگاهی باید به احساسات و هیجانات خود فکر کنید و برای آنها وقت بگذارید باید بدانید آنها از کجا میآیند و چرا آنها را احساس میکنید.
احساسات و هیجانات میتوانند به پنج دسته اصلی تقسیم شوند: عشق، لذت، ترس و خشم و اندوه.
بنابراین دفعه بعد که خشمگین شدید سعی کنید بیشتر فکر کنید و بفهمید چرا عصبانی شدهاید. روی آن کار کنید و برای خود مشخص کنید خشم بد است یا اصلاً خوب نیست ببینید برای خشم خود چه کاری میتوانید انجام دهید و قبل از اینکه شما را کنترل کند چگونه آن را کنترل کنید برای سایر احساسات نیز چنین است.
خودتدبیری: آیا این توانایی را دارید که خود را کنترل کنید؟ چه قابلیتهای دیگری دارید آیا فردی پیشرو و مبتکر، انعطافپذیر، ترغیبکننده، با وجدان کاری بالا و قابل اعتماد هستید؟ هرگاه خود را با نظم و تمرکز مدیریت کردید آنگاه میتوانید بیشترین دستاوردها را داشته باشید.
آگاهی اجتماعی: آگاهی اجتماعی بدین جهت مفید است که وقتی با دیگران برخورد میکنید بتوانید اثر مثبتی در آنها القا کنید. این یعنی چنین توانایی داشته باشید که بتوانید مشکلات دیگران را درک کنید، بتوانید خود را جای اطرافیان بگذارید و از دید آنها به قضایا بنگرید به طوری که طرف مقابل شما هم بفهمد شرایط و مشکلات او را درک کردهاید. مثلاً یک مدیر برای خرج تحصیل فرزندش ممکن است مشکلی نداشته باشد ولی گاه همین هزینه برای کارمند او کمرشکن است. پس هیچگاه خود را معیار مقایسه قرار ندهید. بدتر از همه اینکه بعضی مدیران این مقایسه را به زبان میآورند. سعی کنید از دایرهای که خود مرکز آن هستید بیرون بیایید و سپس دیگران را درک کنید.
بیشتر افراد میخواهند از آنها قدردانی شود میخواهند فهمیده شوند و زمانی که شما همدردی خود را نشان میدهید و به آنها اهمیت میدهید احترام آنها را نسبت به خود جذب خواهید کرد حتی میتوانید تسهیلاتی در اختیارشان قرار دهید و سرویسهایی ارائه دهید تا از رضایتشان اطمینان حاصل نمایید. نتیجه این کار افزایش بهرهوری و رشد سازمان شماست.
مدیریت روابط: افراد با EQ بالا معمولاً توانایی ایجاد روابط قوی با اطرافیان و ایجاد یک شبکه کارآمد را دارد. آنها این توانایی را دارند که دیگران را برای اثرگذار بودن تهییج کنند، افراد دیگر را آموزش دهند، تناقضها را مدیریت کنند، روابط قوی ایجاد کنند و یک مدیریت ارزشمند را به نمایش بگذارند.
احساسات سرمایه انسان است. زمانی که EQ خود را تقویت میکنید در حقیقت آن دسته از تواناییهای خود را تقویت میکنید که میتواند شما را به نهایت کارایی نزدیک کند.
البته داشتن اطلاعات فنی و تخصصی در هر رشتهای که کار میکنید بسیار مهم است و از شما انتظار میرود چنین اطلاعاتی داشته باشید. اما وقتی که تواناییها و مهارتهای تخصصی را با EQ بالا همزمان داشته باشید بدون شک در محیط حرفهای امروزه موفقیت را بهدست خواهید آورد و البته EQ شما را از رقبا متمایز میکند.