“مدیریت احساسات و هیجانات خود و درک و شناخت احساسات دیگران – (هوش هیجانی – EQ)”

چرا می گوییم کیفیت زندگی ما با احساساتمان ارتباط مستقیم دارد؟ هوش هیجانی چه نقشی در کیفیت زندگی ما دارد؟

ما در طول روز بیش از ۳۵۰۰۰ تصمیم میگیریم. احساسات ما در تصمیماتمان تاثیر مستقیم دارند.

چون همه ی ما نیاز به عشق و رابطه داریم و از تنهایی بیزاریم، و ایجاد هر رابطه چه در خانواده، چه در محل کار و اجتماع باعث حس های متفاوتی مانند (شادی، هیجان، ناراحتی، تنفر، عشق و …) در ما می شود.

آیا هوش هیجانی را می شناسیم؟

چقدر قادریم آزادانه از عواطف خود صحبت کنیم؟

به تفاوت حس های خود چقدر آگاهیم؟

تفاوت ناراحتی، عصبانیت و خشم را می دانیم؟

تفاوت اشتیاق و هیجان زودگذر را با عشق می دانیم؟

چگونگی انتقاد کردن از دیگران را می دانیم؟

از چگونگی برخورد هنگامی که از طرف رییس، خانواده و … مورد انتقاد قرار می گیریم اطلاع داریم؟


منبع : کسب و کار آیا

آیا هوش هیجانی بالایی دارید؟ ۷ راه برای تست هوش هیجانی‌

هوش هیجانی یک ویژگی مهم برای کارآفرینان و حتی کارمندان در کسب و کارهای مختلف است. هوش هیجانی به عبارت ساده توانایی شما برای کنترل احساسات و تشخیص احساس دیگران است. اما این توانمندی چرا مهم است و در صورت برخورداری از این توانایی چگونه می‌توانید در ارتباط با آن صحبت کنید؟ سوالاتی که در این مقاله به آنها خواهیم پرداخت.

چرا هوش هیجانی برای کارآفرینان ضروری است؟

افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند می‌توانند احساسات طرف مقابل خود را کنترل کرده و در تعامل با آنها موفق عمل کنند. هوش هیجانی بالا روی چهار حوزه اثر فراوانی دارد:

ثبات: اگر می‌خواهید تیمی را مدیریت کنید حتی در زمان بحران هم باید ثبات عاطفی داشته باشید. هوش هیجانی به شما در کنترل خشم و اضطراب و ناراحتیتان و حفظ آرامش کمک می‌کند.

فروش و خدمات: فهم آنچه مردم حس می‌کنند چرا چنین حسی دارند و چه چیزی نیاز دارند یا می‌خواهند ضروری است و به شما در اجرای معاملات و رشد کسب و کارتان کمک می‌کند.

انگیزه: می‌بایست با کارمندانتان ارتباط برقرار و احساساتشان را درک کنید و به آن‌ها برای موفقیت بیشتر در محیط کار انگیزه دهید.

وساطت و مذاکره: هوش هیجانی در حل و فصل درگیری‌ها و مشکلات با کارمندان و شریکان کمک‌کننده است و هنگام تلاش برای مذاکره به شما برتری می‌دهد.

علایم هوش هیجانی

  • توانایی بیان تجربه‌های احساسی

الفبای احساسی را در کودکی با کلماتی چون شادی، ناراحتی، عصبانیت و... می‌آموزید. اما چگونه تجارب احساسی پیچیده‌تان را توضیح می‌دهید. داشتن یک دامنه واژگان دقیق و پرمعنا حاکی از آن است که شما به اندازه کافی درون‌گرا بوده و چگونگی کارکرد احساساتتان و دیگران را درک می‌کنید. برای مثال ممکن است در بیان احساس‌تان دلتنگی را بجای کمی غمگین و یا تحریک پذیری مربوط به استرس را بجای خشم استفاده کنید.

  • با دقت به نقاط ضعف و قدرت تیم خود اشاره کنید

مدیران با هوش اجتماعی بالا سریعا نقاط قوت و ضعف کارمندانشان را می‌فهمند و از اقرار آن در ارتباط با خودشان ترسی ندارند. هر انسانی نقاط قوتی و در مواردی نیز کاستی دارد.  فهم این موارد نشانی از دقت شما به واکنش افراد و توجه به خوبی‌ها و بدی‌ها در افراد است.

در ارتباط با افرادی که در گذشته با آنها ارتباط داشتید خواه اعضای تیم شما باشند و یا دوستانتان، خوب فکر کنید. هنگامی که احساس خوبی در ارتباط با آن‌ها دارید پس چرا ارتباطتان تمام شده است؟ برداشت اول می‌تواند فریبنده باشد اما اگر سابقه قوی از انتخاب افراد مثبت و قابل اعتماد دارید بنابراین توانایی قضاوت شخصیت‌ها را دارید.

  • افراد برای مشاوره و یا پشتیبانی به سراغ شما می‌آیند

چندوقت یکبار افرادی که در زندگی شما حضور دارند هنگام مواجه با مشکلات سخت سراغ شما می‌آیند. اگر افراد زیادی به سراغتان می‌آیند پس افراد به شما اعتماد می‌کنند نه به خاطر قضاوتتان بلکه بخاطر آنکه از نظر احساسی به آنها کمک می‌کنید. بعبارت دیگر پناه آوردن دوستان به شما در زمان سختی نشان این است که شما فردی با هوش هیجانی بالا هستید و دیگران این مهم را دریافته‌اند.

  • گذشت داشتن

همه‌ی مدیران تجربه احساس خشم، ناراحتی و ناامیدی را دارند اما با چه سرعتی از این احساسات می‌توانید گذر کنید؟ آیا از دیگران کینه‌ به دل می‌گیرید؟ یا نه می‌گذرید؟ آیا اشتباهاتتان مدام یادتان می‌آید و یا اینکه به سرعت هرچه بیشتر فراموششان می‌کنید. افراد باهوش هیجانی بالا واکنش‌هایشان را کنترل می‌کنند و با سهولت بیشتری از اشتباهات خود درس گرفته و از آنها می‌گذرند.

  • معمولا احساسات افراد را بخوبی می‌دانید

آیا قادر به تشخیص لحظاتی که کارمندان‌تان استرس دارند هستید؟ زمان‌هایی که مثل همیشه نیستند؟ آیا متوجه تغییر رفتارهای چزئی دوستانتان می‌شوید؟

تنها افراد با هوش هیجانی بالا این تفاوت‌ها را تشخیص می‌دهند.

باورها و سبک‌های مختلفی وجود دارد. آیا شما با آغوش باز پذیرای آنها بوده و یا نه می‌خواهید به سبک مورد نظرتان تغییرشان دهید.

اگر چنین نشانه‌هایی را ندارید نگران نباشید بعضی افراد به صورت طبیعی هوش هیجانی بالاتری دارند. این یک مهارت و آگاهی است که به مرور زمان می‌توانید آن را تقویت کنید. اگر می‌خواهید هوش هیجانی خود را تقویت کنید بیشتر به باورها، احساسات و افکار اطرافیانتان اهمیت دهید.


منبع : نونامچ 

15 نشانه مبنی بر بالا بودن هوش هیجانی شما (که متوجه آن‌ها نیستید) – بخش پایانی

در شنبه هفته گذشته قسمت اول از مطلبی را برای شما منتشر کردم که اشاره داشت به نشانه های مختلف در رفتار انسانی با سطح بالایی از هوش هیجانی که البته شاید بسیاری از ما به آنها هیچ توجهی نشان ندهیم و تعدادی از این نشانه ها را معرفی کردم. امیدوارم که حتما آن را خوانده باشید. امروز قصد دارم در قسمت دوم بقیه این نشانه های مبنی بر هوش هیجانی بالا را برای شما معرفی کنم.

 

 

 

8- عذرخواهی می‌کنید.

 

شما می‌دانید که بر زبان آوردن “متأسفم” ممکن است یکی از سخت‌ترین کلماتی باشد که در زبان فارسی از آن استفاده می‌کنیم، اما باز هم به‌خوبی می‌دانید که استفاده از این کلمه از قدرت بسیار زیادی برخوردار است.

 

با پذیرفتن اشتباه‌ها و خطاهای خودتان و عذرخواهی کردن در زمانی که مناسب و لازم است، موجب شکل گرفتن کیفیت‌هایی از قبیل انسانیت، اصالت و اعتبار می‌شوید و به‌طور طبیعی دیگران را به‌سوی خودتان جذب می‌کنید.

 

 

 

9- می‌بخشید.

 

درحالی‌که به‌خوبی می‌دانید که هیچ‌کس عاری از عیب و نقص نبوده و کامل نیست، آموخته‌اید که خودداری از بخشش همانند رها کردن یک چاقو در یک زخم است – یعنی هرگز شانس بهبود و خوب شدن را پیدا نمی‌کنید.

 

بجای ادامه دادن به خشم و رنجش، درحالی‌که طرف مقابل به زندگی عادی خودش ادامه می‌دهد، شما می‌بخشید – و این‌گونه به خودتان هم فرصتی برای ادامه جریان عادی زندگی را می‌دهید.

 

 

 

10- از مجموعه گسترده‌ای از واژگان احساسی استفاده می‌کنید.

 

با یادگیری مهارت بیان احساسات خودتان، توانایی درک آن‌ها را در خود افزایش می‌دهید. زمانی که غمگین و ناراحت هستید، بیشتر و بیشتر تلاش می‌کنید تا دلیل این ناراحتی را پیدا کنید: آیا رنجیده‌ام؟ مأیوس شده‌ام؟ ضربه‌ای خورده‌ام؟

 

از طریق توسعه دایره لغات خود در حوزه هوش هیجانی، به‌خوبی یاد می‌گیرید که در زمان و موقعیت مناسب رفتار مناسب از خودتان بروز دهید.

 

 

 

11- به‌طور خاص و صادقانه موردستایش قرار می‌دهید.

 

با جستجو نکات خوب و مثبت در دیگران و سپس اشاره کردن به آن‌ها به‌طور ویژه در صحبت‌های خودتان با آن‌ها، موجب انگیزش و الهام گرفتن آن‌ها می‌شوید. موجب می‌شوید تا آن‌ها از کار کردن با شما لذت ببرند و برای ارائه دادن بهترین کار از خودشان انگیزه لازم را داشته باشند.

 

هوش هیجانی

 

12- همواره در تلاش برای مدیریت افکار خودتان هستید.

 

شاید نتوانید از نشستن یک پرنده بر روی سر خودتان جلوگیری کنید، اما مطمئناً می‌توانید مانع از ساختن یک لانه توسط آن پرنده بر روی سر خود شوید.

 

زمانی که تجربه بد و منفی را پشت سر می‌گذارید، شاید در عمل کنترلی بر روی پاسخ هیجانی و البته طبیعی خود نداشته باشید. اما به‌خوبی می‌توانید چیزهایی که پس‌ازآن اتفاق می‌افتد را کنترل و البته مدیریت کنید: شما انتخاب می‌کنید که جریان افکار خود را در کجا متمرکز کنید.

 

بجای باقی ماندن و متمرکز شدن بر روی آن احساسات و فکر کردن دراین‌باره که چقدر این شرایط سخت و ناعادلانه است، شما آن را تبدیل به یک فکر مثبت کرده و از آن فرصت برای توسعه یک طرح جدید برای حرکتی روبه‌جلو استفاده می‌کنید.

 

 

 

13- افراد را در یک برهه زمانی خاص مورد قضاوت قرار نمی‌دهید.

 

داشتن قضاوت سریع در مورد دیگران، بدون در نظر گرفتن و کم اثر کردن شرایطی که آن‌ها در آن قرارگرفته‌اند، عادتی بسیار بد و در عمل نابودکننده است.

 

در مقابل، به‌خوبی می‌دانید که هرکسی ممکن است در شرایطی یک روز بد، یا حتی یک سال بد را پشت سر گذاشته باشد. با خودداری کردن از برچسب زدن به دیگران، نظر شما درباره آن‌ها تغییری نکرده و بیشترین منافع را از رابطه با آن‌ها کسب می‌کنید.

 

 

 

14- نقاط ضعف خودتان را مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌دهید.

 

لازمه این کار خود اندیشی، تفکر و تأمل، بینش، بصیرت، درون‌بینی و جرئت کردن برای یافتن نقاط ضعف است. اما تا زمانی که روی آن‌ها کار نکنید، شرایط بهتری را برای خودتان رقم نمی‌زنید.

 

از طریق تجزیه‌وتحلیل کردن موقعیت‌ها و شرایطی که در آن‌ها مدیریت هیجانات خود را ازدست‌داده‌اید، استراتژی خود برای روبرو شدن با آن شرایط و لحظه‌ها را در نوبت بعدی بهبود می‌بخشید.

 

 

 

15- به‌خوبی می‌دانید که هیجانات می‌توانند علیه شما وارد شوند.

 

دقیقاً همانند هر مهارت و توانایی دیگر، هوش هیجانی هم می‌تواند به راه نیک و هم راه شر مورد استفاده قرار بگیرد. زمانی که دیگران مهارت‌های خودشان را بهبود می‌بخشند، می‌توانند از این قدرت کسب‌شده به‌منظور سوءاستفاده از دیگران بهره ببرند.

 

و به همین دلیل است که شما هم حتماً باید سطح هوش هیجانی خودتان را افزایش دهید – تا در چنین شرایطی قادر به حفظ و مراقبت از خودتان باشید.


منبع : بعد چهارم