در پاسخ به این سوال که ارتباط موثر چیست ؟ می‌توان جواب‌های بسیار زیاد و متنوعی داد، اما در این نوشته ما به دنبال یک جواب ساده و کاربردی هستیم که برای همه عملی و قابل فهم باشد.

به این منظور از ورود به مباحثی چون شخصیت‌شناسی و تحلیل رفتار متقابل اجتناب کرده و تا حد ممکن سعی‌مان بر این است تا یک جواب ساده و مشخص ارائه دهیم.

ورود به موضوعات تخصصی برای پاسخ به این سوال علاوه بر طولانی شدن بحث باعث خواهد شد تا برای درک آن نیاز به دانستن پیش نیازهای آکادمیکی پیدا کنیم که ندانستنشان درک موضوع را مشکل می کند.

ضمن اینکه تخصصی و پیچیده کردن چنین مسئله‌ی مهمی که همه به صورت روزمره با آن سر و کار دارند از میزان کاربردی بودنش خواهد کاست.

بنابراین سعی می‌کنیم پاسخی کاملا واضح و ساده به این سوال دهیم که برای همه مفید باشد.

البته مطالبی که در ادامه می‌خوانید علی رغم ساده و همه فهم بودن به هیچ وجه پیش پا افتاده و غیر علمی نیست.

تنها چیزی که وجود دارد اینکه سعی کرده‌ایم تا در پاسخ به سوال “ارتباط موثر چیست ؟” اصولی کاملا ساده را مطرح کنیم. اصولی که تقریبا همه می‌دانند ولی به آن عمل نمی‌کنند و شاید یاد‌آوری‌شان بتواند مفید واقع شود.


ارتباط موثر چیست ؟

شاید بتوان گفت ارتباط موثر تا حد زیادی شامل رعایت موارد زیر بوده و با رعایت آن‌ها نیاز به چیز دیگری نخواهیم داشت:

.

۱- احساس خود را در مورد شرایط موجود بیان کنید

این مورد هم شامل احساسات بد می‌شود و هم احساسات خوب. در مورد بیان احساس خوب چندان نیازی به توضیح نیست، چراکه این مسئله باعث خوشحالی طرف مقابل شده و صمیمیت و دوستی‌مان را افزایش می‌دهد.

اما در مورد بیان احساس بد، منظور این است که به جای قهر کردن، خشم و عصبانیت و غیره آن را صادقانه و منطقی به طرف مقابلمان بیان کرده و دلیلش را نیز بگوییم.

مثلا من در دوران دبیرستان یک هم‌کلاسی داشتم که از اینکه او را با لقبی که برای خیلی‌ها خوشایند است (حاجی) صدا کنیم ناراحت می‌شد. او به جای بیان درست و منطقیِ ناراحتی‌اش و دلیل آن، که قطعا باعث می‌شد تا دیگر او را با آن لقب صدا نکنیم، عصبانی شده و جواب فرد مقابلش را نمی‌داد.

این رفتار او و عدم بیان صحیح احساس بدش و عاملی که باعث ایجاد آن می‌شد موجب شد تا زمان زیادی طول بکشد تا همه به این مسئله پی برده و از دادن آن لقب به او خودداری کنند.

البته در مورد احساس بد این را هم باید اضافه کنم که راه‌حل بهتر این است که بتوانیم کنترلش کنیم. یعنی به جایی برسیم که اجازه ندهیم احساسمان به راحتی منفی و بد شود، اما اگر نتوانستیم چنین کاری کنیم بیان آن بسیار بهتر از فرو خوردنش است.

.

۲- صادق باش

این توصیه شاید کلیشه‌ای‌ترین مورد باشد و در مقاله رفتار صادقانه به تفصیل به بررسی آن پرداخته‌ایم.

.

۳- قول الکی نده

اگر می‌خواهید به سرعت هر چه تمام‌تر اعتبارتان از دست برود قول بیجا بدهید. قطعا برای این کار هیچ راه‌حلی از این سریع‌تر وجود ندارد. البته قول بیجا دادن هم از جنس صادق نبودن، یعنی عدم رعایت مورد قبلی است.

مهم‌ترین دلیل دادن قول بیجا، هیجانی شدن و عدم توجه به برنامه‌های چند روز آینده‌ی‌مان به هنگام قول دادن است.

به عنوان مثال ممکن است با دوستمان درگیر انجام کاری باشیم که تلاش بسیار زیادی برایش کرده و فوق‌العاده دوست داریم هر چه زود‌تر نتیجه‌اش را ببینیم. به همین منظور امروز تا دیروقت مشغول کار بوده ولی به دلیل حجم زیاد نتوانسته‌ایم آن را تمام کرده و بخش کوچکی از کار باقی می‌ماند.

از آنجایی که بسیار هیجان زده‌ایم و دوست داریم در سریع‌ترین زمان ممکن آن را به اتمام برسانیم، با دوستمان قرار می‌گذاریم که فردا صبح زود ادامه‌ی کار را انجام دهیم. فردا صبح دوستمان زنگ می‌زند و می‌گوید که از هفته قبل برای امروز وقت دندانپزشکی گرفته و نمی‌تواند بیاید و دیشب یادش نبوده که چنین برنامه‌ای دارد.

مسلم است که اگر او دیشب به جای اینکه هیجانی عمل کند کمی به برنامه‌هایی که داشت فکر می‌کرد، می‌توانست به یاد بیاورد که چنین برنامه‌ای دارد. حداقلش این بود که به یاد نمی‌آورد و شک می‌کرد که یک قول قطعی بدهد و می‌گفت که “اگر تونستم میام”.

بنابراین برای دوری از این مسئله همیشه قبل از قول دادن کمی فکر کنیم و با مرور برنامه‌های خود یا قول ندهیم و یا یک قول قطعی و صد در صد بدهیم.

.

۴- یکم از خودت مایه بذار

یعنی در ارتباط با دیگران فقط گیرنده نباشیم و بدانیم که روابط صحیح و درست روابطی است که تمام افراد مرتبط با آن عملکردی مسئولیت‌پذیرانه داشته باشند.

در روانشناسی، مفهومی وجود دارد تحت عنوان “اثر کم کاری اجتماعی”. این مفهوم نتیجه‌ی تحقیقی است که بر روی اسب‌ها صورت گرفته. طبق این اثر وقتی دو اسب یک کالسکه را می‌کشند قدرتشان به اندازه مجموع قدرت دو اسب نیست.

این نتیجه به قدری شگفت انگیز بود که آن را در مورد انسان‌ها نیز آزمایش کردند. این آزمایش توسط مسابقه‌ی طناب کشی صورت گرفت و نتیجه این بود که زمانی که دو نفر در هر طرفِ طناب با هم رقابت می‌کنند هر یک تقریبا ۹۳ درصد از قدرتشان را استفاده می‌کنند.

این مقدار برای گروه‌های سه نفره ۸۵ درصد و برای گروه هشت نفره تنها ۴۹ درصد است. یعنی در یک گروه هشت نفره هر فرد به طور میانگین از ۴۹ درصد توان خود برای کشیدن طناب استفاده می‌کند.


دلیل این مسئله به این صورت بیان می‌شود:

زمانی که افراد در قالب یک گروه کار می‌کنند مسئولیت صد در صد را نپذیرفته و تمام انرژی و توانشان را به کار نمی‌گیرند. با بیشتر شدن تعداد اعضای گروه احساس مسئولیت پذیری کمتر شده و افراد از آنجایی که احساس می‌کنند در قالب یک گروه کسی متوجه کم کاری‌شان نخواهد شد از تمام توانشان استفاده نمی‌کنند.

این موضوع را رولف دوبلی به خوبی در کتاب پروفروش خود “هنر شفاف اندیشیدن” مطرح کرده است.

قصدمان از بیان این موضوع این بود که بگوییم اگر بخواهیم در روابطمان تحت تاثیر اثر کم کاری اجتماعی قرار گرفته و نقشمان را به درستی انجام ندهیم قطعا ارتباطمان با سایرین دچار مشکل خواهد شد.

.

۵- برای طرف مقابل ارزش قائل شویم

این مورد اصلی‌ترین توصیه‌ی دیل کارنگی در کتاب بی‌نظیر و فوق‌العاده‌اش “آیین دوست‌یابی” است که در آن کتاب به این صورت بیان شده که به گونه‌ای رفتار کنیم که طرف مقابل‌مان احساس مهم بودن کند.

یکی از روش‌های موثر برای اینکه به طرف مقابلمان نشان دهیم که برایش ارزش قائلیم کسب اطلاعات راجع به اوست. یعنی اینکه تا جایی که می‌توانیم او را شناخته و بدانیم که به چه چیزهایی علاقه دارد و یا از چه چیزهایی بدش میاید.

با داشتن چنین شناختی از فرد مقابل می‌توانیم دقیقا طبق خواسته‌ی او رفتار کنیم. مثلا راجع‌به چیزهایی که علاقه دارد صحبت کنیم و یا سرگرمی‌ها مورد علاقه‌اش را ایجاد کنیم. مثلا اگر به شنا کردن علاقه مند است ترتیبی دهیم که با هم به استخر برویم و چیزهایی از این دست.

به عنوان مثال من در دوران دانشگاه علاقه‌ی بسیار زیادی به سینما داشتم و بزرگ‌ترین لذت و سرگرمی ام دیدن و جمع‌آوری و آرشیو کردن فیلم‌های سینمایی بود.

در آن سال‌ها در بین هم کلاسی ها و دوستانی که داشتم، بعضی از افراد مرا به خاطر این علاقه‌ام و زمانی که برای آن می‌گذاشتم مسخره می‌کردند و زیر سوال می‌بردند. اما دوستی داشتم که علی‌رغم اینکه شناخت و اطلاعات چندانی از سینما نداشت، هر موقع مرا می‌دید از من می‌خواست در مورد فیلم‌های مختلف صحبت کنم و خودش هم در مورد فیلم‌هایی که دیده بود حرف می‌زد و دوست داشت نظرم را در موردشان بداند.

مسلم است وقتی که با این دوست بودم خیلی به من خوش می‌گذشت و اصلا از هم صحبتی با او خسته نمی‌شدم. در حالی که تنها کاری که او می‌کرد و خیلی ساده به نظر می‌رسد این بود که با توجه به شناختی که از من داشت سعی می‌کرد در مورد موضوع مورد علاقه‌ام صحبت کند.


منبع : ارتباط موثر

.

مدیریت استرس


استرس چیست؟

اغلب تحقیقات مربوط به استرس از کارهای دانشمندی به نام "هانس سلیه" نشأت گرفته اند که در این زمینه پژوهشهای بسیاری را به انجام رسانید. بر اساس آنچه که سلیه مطرح می کند استرس عبارت است از شرایط یا موقعیتی که تحت آن فرد احساس می کند با مطالبات شدیدی روبرو است که نمی تواند با کمک منابع فردی و اجتماعی در دسترس از عهده حل آنها برآید. مطابق با این تعریف اغلب متون مربوطه، استرس را یک موقعیت فشارزا، ناگهانی و ناخواسته در نظر می گیرند. اما به عقیده سلیه استرس لزوماً رویدادها و موقعیتهای بد و ناگوار را شامل نمی شوند، بلکه بسیاری از اتفاقات خوشایند مثل ازدواج، تولد یک نوزاد، خرید یک خانه و تغییر محل زندگی و ... نیز چون نوعی تغییر و سازگاری با شرایط جدید را ایجاب می کنند، می توانند استرس زا باشند. اما استرس چه منفی و چه مثبت باشد در صورتی که فرد نتواند آن را به نحو مؤثری اداره نموده و با آن کنار بیاید، می تواند اثرات آسیب زایی به دنبال داشته باشد.


 زندگی همواره توأم با استرس های بیشماری است که ممکن است از دید و توجه افراد خارج باشند. لحظه ای درباره برخی مسائل، نگرانی ها، ترس ها و امیال ناکام کننده که روزانه برای شما پیش می آیند، فکر کنید. نگرانی راجع به وزن و ظاهر، گم کردن اشیاء، آلودگی هوا، ترافیک، جرائم، مشاجره به اشخاص، خرابی اتومبیل، مشکلات مالی، مورد انتقاد قرار گرفتن، شرمندگی و ... همه از جمله مشکلاتی هستند که به طور روزانه بر سر راه اغلب افراد قرار می گیرند. مشکلات روزمره، رویدادهای ناراحت کننده کوچکی هستند و وقتی بهتنهایی در نظر گرفته شوند، چندان به چشم نمی آیند. با این حال اگر این مشکلات با هم و در یک زمان و یا وقتی که تحت فشار زیادی قرار دارید برای شما رخ دهند، می توانند موجب عوارض و آسیب های برای شما گردند. اگر چه مشکلات روزمره به اندازه بحران های عمده زندگی چشمگیر نیستند، اما خود نیز نوعی استرس به حساب می آیند که استرس های کوچک یا میکرواسترس نام دارند. ما اغلب نمی دانیم که چقدر این مشکلات می توانند ما را فرسوده کنند و از تأثیرات منفی تنش های روزانه بر سلامت جسم و روان خود غافلیم.

 

نشانه های استرس


تصور کنید با یک صدای بلند و ناگهانی در حالت ترس و وحشت شدیدی قرار گرفته اید. چه احساسات و حالت های جسمانی به شما دست خواهد داد. برخی از آنها ممکن است این علائم باشند:

*سفت شدن عضلات

*عرق کردن بدن بویژه کف دستها و زیر بغل ها  

*تند شدن ضربان قلب

*تشدید دم و بازدم

*ناآرامی معده

 

این حالتها به دلیل آزاد شدن هورمونی به نام آدرنالین در خون به انسان دست می دهد که با راه اندازی واکنشی در بدن به نام بازتاب "جنگ یا گریز" موجب بقای ارگانیسم زنده می شود. بازتاب "جنگ یا گریز" در نهاد همه موجودات از جمله انسان گذارده شده تا نیروی لازم برای موقعیتهای اضطراری را فراهم کند. این بازتاب در انسان همانند حیوانات باعث می شود. که سریعتر بدود و سخت تر مبارزه کند. به محض آنکه احساس ترس یا خشم به انسان دست دهد، آدرنالین وارد جریان خون وی می شود. این هورمون موجب افزایش ضربان قلب و تنفس و سایر بازتابهای جسمی می شود که قدرت و سرعت لازم در رویارویی با خطر را به انسان ببخشد.

نه تنها وقایع تهدید کننده زندگی بازتاب جنگ و گریز را در انسان راه اندازی می کنند، بلکه وقتی در معرض استرس نیز قرار می گیریم با واکنش بدنی مشابه روبرو می گردیم. اما متأسفانه این بازتاب علاوه بر اینکه موجب بقای زندگی می گردد، پیامدهای منفی نیز بدنبال دارد. ما وقتی در این حالت قرار می گیریم بسیار هیجان زده، مضطرب، گوش به زنگ و تحریک پذیر می شویم که این حالات توانایی ما را برای تعامل مؤثر با دیگران کاهش می دهد. در این وضعیت افراد ممکن است رفتارهای ناگهانی خطرناکی از خود بروز دهند و همچنین توان تصمیم گیری آنها مختل می گردد که علت آن، ترشح آدرنالین در خون و شرایط جسمانی آنها است. شناسایی این بازتاب و حالات جسمانی همراه با آن به افراد کمک می کند تا پاسخ های خود را تحت کنترل داشته و مانع بوجود آمدن مشکلات حاد شوند و همچنین با کنترل واکنشهایشان به استرس ها در دراز مدت از وقوع مشکلات سلامتی و فرسودگی جلوگیری نمایند. در زمان استرس توجه به این حالات که به طور طبیعی در شما ایجاد می گردد، باعث می شودکه موقعیت استرس زا را درک کرده و از روش های در دسترس تان برای مقابله با استرس استفاده کنید.

اما گاهی اوقات ممکن است استرس ها تظاهرات جسمانی فوری نداشته باشند و لذا شناسایی انها دشوار باشد. افرادی که به مدت طولانی تحت استرس های پنهان قرار می گیرند، نشانه های متفاوتی از خود بروز می دهند که توجه به آنها نیز می تواند نشانگر آن باشد که شما در شرایط استرس زا قرار دارید. برخی ممکن است علائمی مثل سردرد، اختلالات خواب، احساس اضطراب و تنش، خشم، و یا مشکل در تمرکز را گزارش نمایند در حالیکه برخی دیگر شاید با مشکلاتی نظیر افسردگی، از دست دادن علاقه به غذا و یا افزایش اشتها، زخم معده، بیمارهای پوستی، سردردهای میگرنی و ... روبرو شوند.

وقتی استرس در حالت شدید رخ دهد و یا به مدت طولانی داوم بیاورد، باعث فروپاشی سیستم موجود زنده می گردد که به آن "فرسودگی" می گویند. در این وضعیت، فرد در اغلب فعالیتهای طبیعی اش دچار مشکل می گردد و اگر به موقع برای رفع استرس و آسیبهای ناشی از آن اقدامی صورت نگیرد، به تدریج ارگانیسم به سوی نابودی سوق داده می شود.

برخی از نشانه های اولیه "فرسودگی" عبارتند از:

*خستگی مزمن (بی حالی، بی حوصلگی و احسا فقدان انرژی و سرزندگی)

*خشمگین شدن نسبت به مطالبات دیگران یا محیط

*سرزنش خود برای تن دادن به خواسته های پیرامون

*فلسفه بافی، منفی گرایی، و بی قراری

*احساس مثل تحت محاصره بودن و نداشتن آزادی

*از کوره در رفتن برای چیزهای بی اهمیت

*سردردهای مکرر و اختلالات گوارشی

*افزایش یا کاهش بیش از حد وزن

*اختلالات خواب و افسردگی

*مشکلات تنفسی نظیر تنگی نفس

*بدگمانی و سوءظن

*احساس ناخرسندی و درماندگی

*افزایش میزان خطرپذیری و روی آوردن به رفتارهای پرخطر

 

-اگر شما و یا نزدیکانتان از نشانه های مذکور رنج می برید، بدانید که عدم مدیریت صحیح استرس ها در زندگی باعث ایجاد این حالت ها شده است و با مراجعه به متخصصین برای دریافت مشاوره و یا گذراندن یک دوره آموزشی مدیریت استرس هر چه سریعتر از عواقب بعدی فرسودگی پیشگیری نماید.

 

چگونه می توان استرس را مدیریت کرد؟

مهارت های بنیادی بسیاری وجود دارد که با کمک آنها می توان استرس را مدیریت نمود. با بکارگیری این راهکارها می توانیم در موقعیت های استرس زا که فشار روانی زیادی به ما وارد می شود، آرامش خود را حفظ نموده و عملکرد بهتری داشته باشیم؛ علاوه بر این از مشکلات بلند مدتی که استرس ممکن است برای ما پیش بیاورد، مصون بمانیم.

همانطور که پیش از این اشاره گردید، استرس هم با عوامل بیرونی و هم با عوامل درونی در ارتباط است. عوامل بیرونی شامل موقعیت ها، مشکلات و چالش هایی است که بر سر راه شما قرار می گیرند. عوامل درونی نیز عبارتند از حالات، وضعیت و ویژگیهای فردی که توانایی شما برای کنار آمدن با عوامل خارجی را تعیین می کنند؛ مثل وضعیت تغذیه، سلامت کلی جسم و روان، حالات هیجانی و میزان خواب و استراحتی که دارید. بنابراین مدیریت استرس نیز ممکن است در برگیرنده راهکارهایی هم برای تغییر عوامل خارجی و هم توانمندیهای درونی اشخاص باشد. به طور کلی این مهارتها در دو دسته کلی قرار می گیرند:

 

-مهارتهای مبتنی بر عمل یا مسأله مدار:

که در آنها ما بدنبال روبرو شدن با مشکل استرس زا هستیم و موقعیت یا محیط را تغییر می دهیم؛ "مثلاً اگر بیماری فردی برای خانواده ایجاد استرس کرده است، به پزشکان متعدد و متخصص در زمینه مربوطه مراجعه کرده و سعی کنند تا با تشخیص به موقع و درمان بیماری، استرس ایجاد شده را کاهش دهند".

 

-مهارتهای مبتنی بر عواطف یا هیجان مدار:

که در آنها ما قدرت تغییر موقعیت را نداریم اما می توانیم با تغییر برداشت و تعبیری که از موقعیت و احساسی که نسبت به آن داریم، استرس موجود را اداره کنیم؛ مثلاً روبرو شدن با مرگ یکی از عزیزان که بسیار استرس زا می باشد اما نمی توان از آن اجتناب نمود. در این مواقع مهارتهای هیجان مدار به کمک افراد می آیند و تحمل فقدان را آسانتر می سازند.

 

مدیریت استرس نیازمند برخورداری از هر دو دسته مهارت مذکور می باشد. برخی افراد تنها از روشهای هیجان مدار برای مقابله با استرس استفاده می کنند و لذا نمی توانند مسأله را به خوبی مورد رسیدگی قرار دهند. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که با یک مشکل جسمانی جدی روبرو شده و نیازمند جراحی فوری می باشد. او به جای اینکه از یک مقابله مسأله مدار استفاده کرده و برای جراحی آماده شود، ممکن است با استفاده از یک سبک مقابله ای هیجان مدار، بیماری را انکار کرده تا از فشار روانی ناشی از آن بکاهد. این سبک مقابله در صورتی که به طور موقت به کار گرفته شود می تواند مؤثر باشد چون در این مدت فرد می تواند بهتر فکر کند و به این نتیجه برسد که باید تحت جراحی قرار بگیرد؛ اما اگر طولانی مدت و پایدار باشد مانع پرداختن به خود مشکل شده و استرس همچنان باقی خواهد ماند.

 

مدیریت استرس در ساده ترین سطح عبارت است از:


1)شناسایی علائم و نشانه های استرس

2)بازشناسی و تعیین علل استرس

3)اقدام برای رسیدگی و از بین بردن علت استرس و کاهش علائم ایجاد شده

4)در صورت لزوم، استفاده از شیوه های ضمنی دیگر برای کاهش علائم استرس تا زمانی که علت زیربنایی استرس مورد رسیدگی قرار بگیرد.


به دلیل فشارهای زندگی مدرن، امروزه اغلب افراد بدون در نظر گرفتن مراحل 2 و 3 به مرحله 4 می پردازند و سعی می کنند تا با استفاده از روشهای مقابله ای ناکارآمد (که مقابله ناسازگار نامیده می شود) استرس موجود را کاهش دهند. اما تا زمانی که علت زیربنایی استرس شناسایی و رفع نگردد، استرس همچنان وجود دارد و اثرات خود را اعمال خواهد کرد. به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در اثر ازدیاد فشار کاری دچار سردردهای عود کننده شده است. وقتی که او صرفاً علامت را مد نظر قرار دهد (مثلاً فقط از داروهای مسکن استفاده کند)، استرس باقی می ماند و سردرد او دوباره عود خواهد کرد. در حالیکه اگر این فرد علت استرس را تشخیص داده و کارهایش را طوری سازماندهی کند که با فشار کاری روبرو نشود، می تواند بدون استفاده از هیچ داروی مسکنی سردردهایش را بهبود ببخشد.

 

روشهای مدیریت استرس

*اگر در معرض رویدادهای تنش زا هستید به خود فرصت دهید. انتظار نداشته باشید که هر کاری را که انجام می دهید کامل و بی نقص باشد. اولین مهارت مقابله ای شما در جریان رویدادهای تنش زای زندگی، مصمم، قاطع  و شجاع بودن در برابر آن است. بعد از اینکه فرصت یافتید تا موقعیت را ارزیابی کنید، می توانید مناسبترین مهارت مقابله ای را انتخاب کنید.

*زمانی بهتر می توانید با رویدادهای تنش زا در زندگی مقابله کنید که آنها را به صورت رویدادهای تحت کنترل خود ارزیابی کنید. در ذهن خود این باورهارا تقویت کنید که:

-من می توانم از عهده این موقعیت برآیم.

-من می توانم بر این مشکل پیروز شوم.

-من مهارتها و توان لازم برای موفق شدن را دارم.

 

برخی روشهای مقابله و مدیریت استرس عبارتند از:

 

ورزش

ورزش و فعالیت بدنی نه تنها سلامت کلی بدن را بهبود می بخشد، بلکه به شما کمک می کند تا بهتر بتوانید با تنش ها روبرو شوید. ورزش در درجه اول این امکان را به شما می دهد که از لحاظ هیجانی برای مدتی از فشار روانی و شرایط استرس زا دور شوید. از سوی دیگر برخورداری از سلامت جسمانی و نشاط، توانایی شما برای مقابله با استرس به محض وقوع آن را افزایش می دهد. شرکت در برنامه های ایروبیک می تواند بسیار کمک کننده باشد چون همواره دوره ای از آرامش را به همراه دارد و کنترل فرد بر واکنش پذیری فیزیولوژیکی اش را بیشتر تقویت می کند.

آرامش بخشی و مراقبه

آرامش بخشی (ریلکسیشن)، مراقبه (مدیتیشن)، یوگا، ذن و ... از روشهای سنتی کاهش استرس هستند که در صورتی که به خوبی یاد گرفته و اجرا شوند، کارایی بسیار خوبی در مدیریت استرس دارند. مؤثرترین شیوه ای که یادگیری آن نیزآسان می باشد، آرامش بخشی عضلانی یا ریلکسیشن است که در این بخش به آن پرداخته شده است.

در ذیل سه روش ارامش بخشی جهت مقابله با استرس آورده شده است که شما باید هر سه روش را مورد آزمایش قرار دهید. امید است حداقل یک روش را مناسب حال خود پیدا کنید.

پیش از شروع تمرین ارامش بخشی، در حالتی که احساس راحتی داشته باشید، قرار بگیرید. اکنون یک عامل فشار عصبی را در زندگی خود مجسم کنید که در حال حاضر زندگی را برای شما دشوار کرده است. احساسی را که از عامل مولد فشار عصبی به شما دست می دهد در نظر آورید. چشمان خود را ببندید و روشهای زیر را برای آرامش بخشی تمرین کنید تا دریابید کدامیک بهتر می تواند فشار عصبی را در شما کاهش دهد. افراد ممکن است روشهای متفاوتی را برای آرام سازی خود برگزیده و با برخی روشها احساس راحتی بیشتری داشته باشند. هر یک از روشهای زیر را که بهتر و مؤثرتر یافتید، دائماً تمرین کرده و برآن مسلط شووید تا در زمان رویارویی با استرس در موقعیت های واقعی زندگی بتوانید به راحتی از آن استفاده نمایید.


تمرین 1: آرامش بخشی به طریق متوالی

پای خود را مماس با کف زمین قرار دهیدو چشمان خود را بسته و بازوان و پاهای خود را شل و رها کنید. ممکن است هنگام انجام این عمل ذهن شما منحرف شود و این احساس ناگزیر در شما بوجود آید که چشمان خود را باز کنید. ولی انجام این تمرین با چشمان بسته تأثیر بیشتری دارد. اگر تصمیم گرفتید که چشمان خود را باز کنید یک شی را در اتاق انتخاب کرده و به آن خیره شوید. بازوان و پاهای خود را کاملاً شل کنید. یک نفس عمیق از راه بینی بکشید. سپس آن را به آرامی از دهان خارج سازید. به هنگام دم، ماهیچه های شکم را شل کنید و اجازه دهید شکم بالا بیاید. سعی نکنید با انقباض ماهیچه ها شکم صاف به نظر آید. به آرامی دم و بازدم را انجام دهید. دم .... بازدم، دم .... بازدم (به مدت یک دقیقه این کار را تکرار کنید).

به دم و بازدم عمیق ادامه دهید و با مشت کردن دست ها، عضلات بازوان و دست خود را منقبض کنیدو. با شمارش تا پنج شماره (1-2-3-4-5) مشتها را گره کرده، نگهدارید. به دم و باز دم ادامه دهید و عضلات شانه خود را شل نگاه دارید.

حالا یک نفس عمیق بکشید و عضلات شکم و سرین را منقبض کنید. تا شماره پنج نگاه دارید:

(1.2.3.4.5)  به دم و بازدم ادامه دهید  و گاهای خود را شل کنید.

یک نفس عمیق از بینی بکشید. سپس از طریق دهان آن را خارج سازید. با پنج شماره چشمان خود را باز کنید: (1-2-3-4-5 ). تمام بدن را شل کنید و در حالت آرامشی کلی قرار بگیرید.

 

تمرین 2: آرامش بخشی به طریق تخیل هدایت شده

(در این تمرین باید موسیقی یا هر صدای دیگر را قطع کنید.)

با آرامش بر جای خود بنشینید و مجدداً چشمان خود را ببندید. به آهستگی نفس های عمیق بکشید، دم از طریق بینی  و بازدم از طریق دهان. به ارامی به دم و بازدم ادامه دهید و یک صحنه خوشایند و ایده آل را در ذهن خود مجسم کنید. خود را در مکانی می بینید که در ان احساس امنیت و آرامش می کنید. در آنجا احساس خوشحالی و سرحال بودن می کنید. به این صحنه دقیق تر نگاه کنید و ببینید که آن محل خاص چگونه مکانی است، آیا کس دیگری نیز آنجا هست یا شما تنها هستید؟ آیا مکانی است تاریک و دور افتاده یا روشن و پنجره دار که نور خورشید در آن راه دارد؟

با نگاه کردن به این صحنه خود را در وضعیتی آرام می بینید. آیا دراز کشیده اید یا در حالت نشسته قرار دارید؟ روی یک صندلی یا کف زمین یا یک تخت یا روی چمن هستید؟

به آرامی به دم و بازدم ادامه دهید و بر صحنه ذهن خود تمرکز کنید. اگر افکار دیگری به ذهنتان می آید آنها را دور کرده و تنها به صحنه زیبای ذهنتان فکر کنید.

آیا صدایی در این تصویر به گوشتان می رسد یا سکوت کامل برقرار است؟ صدایی مثل وزش آرام باد یا جریان آب یا نم نم باران؟

 اگر در این تصویر سکوت برقرار است دوست دارید چه آهنگی در ان مکان خاص گوش دهید؟ فکر کنید آن آهنگ الان در حال نواخته شدن است و به شما آرامش می بخشد.

دقت کنید که چه بویی به مشامتان می رسد؟ بویی مثل بوی گلها، بوی چمن و یا بوی خاک نمناک.

ذهن خود را کاملاً به این صحنه متمرکز سازید و به دم و بازدم ادامه دهید. شما اکنون در محلی هستید که مناظر، صداها و بوهای دلخواه تان اطراف شما را پر کرده اند. ببینید چقدر در آرامش و آسایش به سر می برید. ذهنتان از هر گونه استرس و فشاری خالی است. احساس قدرت و سلامتی می کنید و انرژی زیادی در خود احساس می کنید.

یک دقیقه در این محیط به تنفس عمیق خود ادامه دهید. حال آماده هستید که محل خود را ترک کرده و با انرژی و نیروی تازه به موقعیت قبلی تان بازگردید. به آرامی و با پنج شماره چشمتان را باز کنید: (1-2-3-4-5)

تمرین 3: روش تمرکز بر تنفس

بدن خود را روی صندلی راحت سازید به طوری که بدن در وسط قرار گرفته و دستها در دو طرف آویزان باشد. چشمان خود را ببندید و نفس عمیق بکشید. به آهستگی از بینی نفس بکشید و به آهستگی ان را خارج سازید. تمام حواس خود را بر تنفس متمرکز کنید. پس از هر دم بشمارید "یک" و پس از هر بازدم "دو". دم ... بازدم... ادامه دهید: یک .... دو .... یک .... دو.

          همینطور ادامه دهید. اگر حس کردید افکار دیگری به ذهن شما رسوخ می کند، به آرامی آن را از خود دور ساخته و حواس خود را به دم و بازدم معطوف داشته و بر شمارش تمرکز کنید: یک ... دو.

          به مدت دو دقیقه به تنفس منظم ادامه دهید. (پس از دو دقیقه): حالا به آرامی چشمان خود را باز کنید. تمرکز بر تنفس باعث می شود که از لحاظ هیجانی بهتر بتوانید با شرایط استرس زا روبرو شده و تنش کمتری را تجربه نمایید.

مدیریت زمان

مهارت مدیریت زمان و برنامه ریزی برای کاهش و کنترل استرس از اهمیت اساسی برخوردار است. به ویژه یادگیری اولویت بندی وظایف و اجتناب از به عهده گرفتن کارهای خارج از توان تان، برای پیشگیری از استرس زا شدن شرایط زندگی ضروری هستند. استفاده مداوم از تقویم و برنامه ریزی بر اساس وقت های از پیش تعیین شده، توجه به کارهای بیهوده ای که وقت را هدر می دهند و جایگزین نمودن آنها با کارهای مفیدتر باعث می شود تا شما هیچگاه به دلیل کمبود وقت  و برنامه ریزی  و ... در شرایط استرس زا قرار نگیرید. همچنین سازندگی و انجام به موقع وظایف، منجر به شکل گیری احساس خرسندی و رضایت از خود شده و آسایش روانی شما را ارتقاء می بخشد.

مهارت سازماندهی

در صورتی که محیط اطراف شما (محل کار، اتاق، آشپزخانه، کمد، ماشین و ...) کاملاً منظم و سازماندهی شده باشد، هیچگاه با استرس هاس ناشی از بهم ریختگی و نابسامانی روبرو نخواهید شد. این عادت را در خود تقویت کنید که به صورت دوره ای محیط اطراف تان را تمیز و مرتب کرده و چیزهای غیرضروری را دور بریزید.


تقویت سیستم حمایتی

افرادی که از شبکه حمایتی قوی برخوردارند در رویارویی با استرس ها، نسبت به آنهایی که ارتباطات اجتماعی کمتری دارند، کمتر آسیب می بینند و با نشانه های جسمانی و روانی کمتری روبرو می گردند. دوستان، عزیزان، همکاران، همسایگان و هر رابطه دیگری که در بافت اجتماع شکل می گیرد، می توانند نقش تقلیل دهنده استرس را هم برای جسم و هم برای روان افراد بازی کنند.


منابع حمایتی بیشتر برای مدیریت استرس

در صورتی که با استرس تحمل ناپذیری روبرو شدید که با استفاده از راهکارهای در دسترس تان نمی توانید از عهده مقابله با آن برآیید، از سایر منابع کمک بگیرید:

1) به پزشک خود مراجعه کنید؛ استرس می تواند بدن شما را با عوارض بسیاری روبرو سازد و با آسیب پذیر ساختن بدن نسبت به باکتری ها و عفونت شما را در معرض ابتلا به بیماریهای مزمن قرار دهد. استرس با تضعیف سیستم ایمنی بدن به تنهایی می تواند منجر به شکل گیری صدمات جسمی جبران ناپذیری مثل سرطان در فرد شود. شما برای آنکهبتوانید با پیامدهای منفی استرس مبارزه کنید، باید از سلامت جسمانی خوبی برخوردار باشید. مراجعه به پزشکتان این امکان را به شما می دهد که اولاً از سلامت خود  اطمینان حاصل کرده و همچنین در صورت لزوم، درمان یا حمایت دارویی مورد نیازتانرا دریافت نمایید تا از عوارض شدیدتر بعدی جلوگیری به عمل آید. به خاطر داشته باشید که در بیان میزان استرسی که با آن روبرو هستید، صادق باشید. پزشک می تواند با تجویز برخی داروها شما را در پشت سر گذاردن برخی استرس های حاد و شدید یاری کند. همچنین می تواند یک منبع ارجاعی مناسب برای نیاز شما به مشاوره یا رواندرمانی باشد.

2) از مشاوره و رواندرمانی غافل نشوید؛ آموزش مدیریت استرس در حیطه کاری روانشناسان و مشاوران قرار دارد و با مراجعه به انها می توانید این آموزش را متناسب با شرایط خودتان دریافت کرده و با پیشروی گام به گام از راهنمایی مورد نیاز بهره مند گردید. به خاطر داشته باشید که مراجعه به مشاور یا روانشناس تنها باید به منظور یادگیری مهارت مدیریت استرس صورت بگیرد، نه اینکه فرد به این متخصصان رجوع کند تا آنها مشکل اش را حل کنند. روانشناسان تنها فرایند و روش های کنترل استرس را آموزش داده و حل مسأله را برعهده خود فرد می گذارند. همچنین می توانند افراد را در بهبود نشانه های روانی ناشی از استرس مثل بی خوابی، افسردگی، اضطراب و ... یاری نمایند.

3) رمانی را به بودن با آنهایی که دوستشان دارید، اختصاص دهید؛ مطالعات بیشماری نشان داده اند افرادی که ساختار حمایت اجتماعی متعادل و رضایت بخشی دارند (شامل: دوستان، خانواده، اقوام و ...) نشانه های مرتبط با استرس کمتری را تجربه می کنند و در مدیریت استرس موفق تر عمل می کنند. افرادی که به شما نزدیکند و ارتباط عاطفی صمیمانه ای باشما دارند می توانند هم در عواطف شما شریک شده و با ابراز همدلی نیاز روانی شما را برای مقابله با استرس پاسخ دهند و هم اینکه چون از سبک زندگی و مشکلات شما آگاهی دارند می توانند با ارائه پیشنهادات خود شما را برای حل مشکل و برطرف ساختن استس موجود یاری کنند.

4) در یک دوره آموزشی شرکت کنید؛ روشهای مدیریت استرس از جمله آرامش بخشی جسمی و روانی، تکنیک های مراقبه و ... نیازمند آموزش نظری و عملی به صورت توأم می باشد که شرکت در کلاس ها یا دوره های آموزشی که بدین منظور از سوی مراکز مشاوره برگزار می گردد، این امکان را برای شما فراهم می سازد. مرکز مشاوره روان آوا نیز در این زمینه با استفاده از دانش و تجربه متخصصان خود آماده خدمت رسانی به هموطنان گرامی است.


منیع :روان آوا

کنترل تکانه چیست ؟

کنترل تکانه چیست ؟

 

از اختلالات کنترل تکانه اختلال انفجاری متناوب می باشد .

اختلال انفجاری متناوب چیست ؟

 

همه گاهی کنترل خود را از دست می دهند، برخی از افراد می توانند عقده ی دل خود را خالی کنند بی آنکه به کسی صدمه ایی وارد کنند . اما در مقابل ، افرادی هستند که احساس می کنند نمی توانند در مقابل اعمال پرخاشگرانه تهاجمی یا مخرب مقاومت کنند .

ویژگی های اختلال انفجاری متناوب

رفتارهایی که در افراد مبتلا به اختلال انفجاری متناوب یافت می شود، دوره های گاه و بیگاه خشم شدید است.افراد در این دوره ها می توانند به خودشان ، دیگران ، و یا اموال ، آسیب جدی وارد کنند . آنها در وسط این دوره احساس می کنند که جادو شده اند ، و برخی حتی اصطلاحاتی را به کار می برنند که بر شباهت این حالت به حمله صرعی دلالت دارند .

و نهایتا اینکه این افراد ، قادر نیستند در برابر تکانه های پرخاشگری که به اعمال جدی تهاجمی یا ویرانگری منجر می شود ، مقاومت کنند .

مورد آقای الف:

آقای الف. شب گذشته 12 عدد بشقاب و تعدادی لیوان را شکسته بود. همسرش وقتی حالتهای عجیب و غیر عادی وی را مشاهده کرده بود ترسیده بود و سرآسیمه منزل را ترک کرده بود. طبق اظهارات همسرش : " چشمانش انگار به نقطه ایی خیره مانده بود و جایی دیگر را نمی دید واقعا ترسناک بود و از شدت عصبانیت بسیار برافروخته شده بود ". جالب اینجاست که ما آن شب هیچ جر و بحث و یا دعوایی با هم نداشتیم "

این سومین باری بود که آقای الف این رفتار را از خود نشان می داد .

مورد آقای میم:

آقای م. معلم دبیرستان پسرانه ، حتی گاهی بدون عمل تحریک آمیزی(اعمالی که موجب هیجان و برانگیختگی می شود) ،طغیانهای پرخاشگری و رفتار تهاجمی دارد. او در طول این دوره ها ، هر چیزی را که بتواند به دست آورد ، پرت می کند و ناسزا میگوید. با این حال فورا آرام می شود و سخت پشیمان میشود . او اخیرا لیوان را به سمت یکی از معلمان پرتاپ کرده و آسیب جدی به او رسانده است که اینبار مدیر وی پلیس را خبر کرده است.

شواهدی وجود دارد که مبنی بر اینکه این اختلال نوع دیگری از طیف وسواس فکری-عملی است(نیهاوس 2001).


منبع : روانشناس1 

خوش بینی؛ دارایی پنهان افراد موفق

خوش‌بینی منطقی یکی از مهارت‌های حیاتی است که جوانان قبل از ورود به دنیای کسب و کار باید آن را فرا بگیرند و تمرین کنند. گاتفرید لایبنیتس، یکی از بنیان‌گذاران علم حسابداری است که علاوه بر دانش فنی، به‌عنوان یکی از پشتیبانان نظریه‌ی خوش‌بینی شناخته می‌شود. او یکی از مقتدرترین مدیران خوش‌بین بود و اعتقاد داشت که «ما در بهترین حالت خود زندگی می‌کنیم.»

خوش‌بینی یک مهارت احساسی است. این مهارت کمک می‌کند که بهره‌وری را افزایش دهیم، اخلاقیات کارمندان را بهبود ببخشیم، مشاجرات را حل کنیم و به‌طور کلی تأثیری مثبت بر دیگران داشته باشیم.

وقتی در مورد خوش‌بینی صحبت کنیم، ممکن است متهم به خوش‌باوری و ساده‌لوحی شویم؛ اما حقیقت اثبات‌شده این است که خوش‌بینی می‌تواند به‌عنوان ابزاری قدرتمند برای بهبود زندگی شخصی و همچنین مزیتی در زندگی کاری شناخته شود. یکی از مهم‌ترین زمینه‌هایی که خوش‌بینی در آن مفید خواهد بود، مدیریت و رهبری است. رهبران پرقدرت این قابلیت را دارند که دیگران را برای انجام کارها متقاعد کنند. آن‌ها این قدرت را دارند که چشم‌اندازی مثبت و قابل دستیابی از آینده ترسیم کنند. آن‌ها افراد تیم را از مشکلات «چگونه کارها را انجام دهیم» رها و به چشم‌انداز «چگونه‌ می‌توان کارها را بهتر انجام داد» هدایت می‌کنند. به بیان دیگر، افراد برای دستیابی به نتایج مثبت، نیاز به انرژی خوش‌بینی از طرف رهبران خود دارند.

leader

بیایید از دیدگاه مقابل به این حقیقت بنگریم. اثری که یک مدیر بدبین و منفی‌باف روی تیم خواهد داشت، مضر و نگران‌کننده است. افراد یک تیم برای شکوفا کردن استعداد نوآوری، باید با دیدی باز به ایده‌ها نگاه کنند، احتمالات را با دید مثبت بررسی کنند و قدرت ریسک کردن در شرایط مختلف داشته باشند. آن‌ها باید این قدرت ریسک را به یکدیگر نیز منتقل کنند. به‌طور خلاصه، برای افزایش نوآوری باید حسی از ماجراجویی و انتظار اتفاقات مثبت داشته باشید. این در حالی است که افراد منفی‌نگر در رویارویی با تغییرات از عباراتی مانند «قبلا این کار را امتحان کرده‌ایم»، «این راه‌حل کارایی ندارد» یا «هرگز ممکن نیست» استفاده می‌کنند. در نهایت فردی با این دیدگاه‌ها هیچ‌گاه نمی‌تواند تغییر را قبول کند و به سمت پیشرفت قدم بگذارد.


افراد موفقتحقیقات متعددی برای اثبات تأثیر خوش‌بینی بر زندگی انجام شده است. نتایج بسیاری از این تحقیقات نشان می‌دهد که افراد خوش‌بین، روابط قوی‌تری دارند و از سلامت روحی و روانی بهتر و همچنین طول عمر بیشتر برخوردارند. دکتر جورج ای. وایلانت، پروفسور روان‌پزشکی دانشگاه علوم پزشکی هاروارد در کتاب خود با نام «حکمت ضمیر»، در مورد افرادی که انعطاف‌پذیری بالایی دارند و در مقابل تغییرات نمی‌شکنند بحث می‌کند. او به این نکته اشاره می‌کند که این افراد پس از تغییرات نیز قابلیت بازگشت به حالت قبل را دارند. خصوصیاتی که او به‌عنوان نیروی محرکه‌ی این افراد عنوان می‌کند، علاوه بر سلامت بدنی و پشتیبانی اجتماعی، نیروهای درونی مانند عزت نفس و خوش‌بینی نیز هستند.

او در کتاب دیگر خود با نام «راهنماهایی برای زندگی شادتر»، با بررسی مطالعات روان‌شناسانه روی ۸۰۰ نفر مرد و زن، راهکارهایی برای بهبود سبک زندگی ارائه کرده است. این بررسی که در طول ۵۰ سال روی این افراد انجام شده، مکانیزم‌های رفتاری بسیار مناسبی برای بهبود مسیر زندگی پیشنهاد می‌دهد. ۵ مکانیزم اساسی کشف‌شده عبارتند از: دوست‌داشتنی بودن (کاری را برای افراد انجام دهید که نیاز دارند، نه کاری که تصور می‌کنید برای آن‌ها بهتر است)، تعالی (تبدیل انرژی‌های زندگی به موارد مفید مانند افزایش خلاقیت، کارهای هنری و ورزش)، فرونشانی (به تعویق انداختن عوامل استرس‌زا به‌جای سرکوب کردن آن‌ها)، شوخ‌طبعی و پیش‌بینی منطقی. پیش‌بینی منطقی عبارت است از برنامه‌ریزی واقع‌گرایانه با دید مثبت نسبت به وقایع پیش رو. این تعریف یعنی در شرایط مختلف با دید بحرانی و منفی به مسائل نگاه نکنیم بلکه برای هر چیزی که زندگی در سر راه ما قرار می‌دهد، آماده باشیم.

آلن لوی مک‌گینس، مؤلف کتاب «قدرت خوش‌بینی»، بیوگرافی بیش از ۱۰۰۰ فرد مشهور را بررسی و ۱۲ ویژگی شخصیت‌های خوش‌بین را دسته‌بندی کرده است. یکی از این ویژگی‌ها، «نگاه خوش‌بینانه به راه‌حل‌های جزئی» است. این ویژگی بدان معنا است که افراد خوش‌بین بدون توجه به فشار کمال‌گرایی و بدون فلج شدن به خاطر آنالیزهای بی‌شمار، نسبت به قدم‌های کوچک برای رسیدن به اهداف بزرگ با دیدی باز عمل می‌کنند.

از دیگر ویژگی‌های افراد خوش‌بین این است که از خیال‌پردازی خود برای ساخت مجدد موفقیت استفاده می‌کنند. به بیان دیگر، آن‌ها با تصورات ذهنی، نتایج موفقیت را برای خود به‌صورت فیلم پخش می‌کنند. این روش توسط قهرمانان ورزشی نیز استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال مایکل جوردن زمانی گفته بود که پیش از تمامی مسابقات، یک بار آن‌ها را تصویرسازی می‌کند. ویژگی دیگر این است که افراد خوش‌بین، باور دارند ظرفیتی بسیار بالا در انعطاف‌پذیری دارند. آن‌ها بر این باور هستند که هنوز به بهترین حالت خود نرسیده‌اند.

خوش‌بینی، جزئی مهم از روند رسیدن به هدف نیز هست. بعلاوه این مهارت در زمان‌های ایجاد تغییر، هرج و مرج و مشکلات بزرگ بسیار کارآمد است. آن‌هایی که دیدگاه و نگرشی مثبت به اتفاقات دارند، در زمان بروز هرج و مرج و اتفاقات ناگوار، مقاومت می‌کنند و با عملکرد فعالانه به جنگ مشکلات می‌روند. آن‌ها هیچ‌گاه امید خود را از دست نمی‌دهند.

حل مشکل

حال که به فواید بی‌شمار خوش‌بینی اشاره کردیم، باید منبع این خصوصیت مفید را پیدا کنیم. آیا افراد خوش‌بین، ذاتا این خصوصیت را دارند یا می‌توان آن را فراگرفت؟ برخی افراد، این مهارت را به‌صورت مادرزادی دارند؛ اما خبر خوب این است که دیگران نیز می‌توانند خوش‌بینی را یاد بگیرند. در ادامه به بررسی روش‌هایی برای خوش‌بین‌تر شدن و خوش‌بین کردن افراد منفی‌باف و بدبین می‌پردازیم:

۱- از محیط‌های منفی دوری کنید

تمام تلاش خود را به کار گیرید تا جمعی از افراد مثبت را در مجموعه‌ی خود استخدام کنید. شاید نیاز باشد تا با گروه‌های دیگر ادغام شوید. به‌هرحال همیشه سعی کنید حتی از افراد حرفه‌ای که رفتار همیشه شاکی دارند، دوری کنید.

۲- قدرت خود را جشن بگیرید

کلید اصلی رسیدن به اهداف، در استفاده‌ی بهینه از قدرت‌ها و نه اصلاح ضعف‌ها است. بر چیزی که در آن قوی هستید تمرکز کنید.

۳- مراقب سلامت معنوی و احساسی خود باشید

در یک روند روزانه، جملات و نکات الهام‌بخش بخوانید. این جملات برای هر فردی متفاوت از دیگری است. برخی افراد با خواندن نقل قول از اشخاص معروف الهام می‌گیرند. برخی دیگر زندگینامه‌ی افراد موفق را می‌خوانند و دسته‌ای با خواندن اخبار در مورد نوآوری‌های جدید، انرژی مثبت می‌گیرند.

۴- موارد غیر قابل تغییر را مدیریت کنید یا نادیده بگیرید

وقتی با مشکلات روبرو می‌شوید، روی مواردی که می‌توانید تغییر دهید تمرکز کنید و موارد دیگر را نادیده بگیرید.بنجامین فرانکلین در جمله‌ای مشهور می‌گوید: «شاید نتوانیم اتفاقات بیرونی را مدیریت کنیم؛ اما قطعا آن چیزی که در داخل ما رخ می‌دهد، قابل مدیریت است.»

مدیریت زمان

۵- از زاویه‌ی دیگر مشاهده کنید

با این مهارت، در زمانی که مشکلات به وجود می‌آیند، از زاویه‌ای دیگر به آن‌ها بنگرید. سعی کنید در هر مشکلی به دنبال نقطه‌ی مثبت باشید. 

۶- لحن صحبت و چشم‌انداز خود را تغییر دهید

تغییرات جزئی در لحن جملات، می‌تواند تأثیر شگرفی در مثبت‌اندیشی شما داشته باشد. اگر از عباراتی مانند «درست است، اما ...» بسیار استفاده می‌کنید، بهتر است یک بازنگری در رفتار خود داشته باشید. کلمه‌ی «اما» تمام عبارات قبل از خود را نفی می‌کند. تغییر جزئی این عبارت به «درست است و ...» می‌تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد.

یک بازنگری در مورد رفتارهای خود در محیط کار و جلسات کاری داشته باشید. آیا همیشه به‌عنوان فردی که ایده‌های دیگران را رد می‌کند، شناخته می‌شوید؟ عکس‌العمل سریع به ایده‌ها و رد کردن آن‌ها، تأثیر بدی رویخلاقیت اطرافیان دارد. این نکته را فراموش نکنید که ایده‌های باارزش عموما از تفکرات به‌ظاهر دیوانه‌وار نشأت گرفته‌اند. تمرین کنید که در جلسات، خوش‌بین‌تر باشید، به‌عنوان نفر آخر صحبت کنید و منتظر نتایج بمانید.

۷- بر بیرون از خود تمرکز کنید

بر افراد مهم در زندگی، مسیرهای مهم و پروژه‌هایی که به شما انرژی می‌دهند تمرکز کنید. برتراند راسل می‌گوید: «بهترین و سریع‌ترین راه برای بدبخت کردن خودمان، این است که تنها بر خودمان تمرکز کنیم.»

۸- فرهنگ خوش‌بینی را پرورش دهید

وقتی مسئولیت مدیریتی دارید، سعی کنید دیگران را به خوش‌بینی تشویق کنید. حتی اگر تیم شما عموما در رسیدن به اهداف شکست می‌خورد، آن‌ها را تشویق کنید تا به سراغ چالش بعدی بروند. با عبارت ساده‌ای مانند «می‌دانم دفعه‌ی بعد بهتر عمل خواهید کرد»، تأثیرات مثبتی بر آن‌ها خواهید داشت.

have fun

۹- تصمیمات ناگهانی بگیرید

برخی اوقات بدون برنامه‌ی قبلی، به تفریح بروید، با بچه‌ها بازی کنید یا فیلم تماشا کنید. خارج شدن از منطقه‌ی امن و امتحان کردن فرصت‌های تازه، عضلات خوش‌بینی شما را تقویت می‌کند. کارهای ناگهانی حس خوش‌بینی را تقویت می‌کنند؛ چرا که همیشه از آن‌ها انتظار نتایج مثبت داریم.

۱۰- نتایج مثبت سلامتی را در نظر بگیرید

اگر باز هم به نیروی اضافه برای خوش‌بین بودن نیاز دارید، نتایج تحقیقات علمی نشان می‌دهد که افراد خوش‌بین، سیستم ایمنی قوی‌تری دارند و در نتیجه زندگی سالم‌تری خواهند داشت.

در پایان این مقاله، بهتر است اشاره‌هایی نیز به فواید بدبین بودن داشته باشیم. بدبین بودن و نگاه منفی‌گرایانه در مواقع خطر و ریسک، دقیق‌تر و واقعی‌تر خواهد بود. در مواقعی که ریسک نتایج منفی بسیار بالا است، داشتن نگرشی منفی و محتاط، مناسب‌تر و مفیدتر است.

به‌هرحال آن‌چنان که نتایج تحقیقات علمی نشان می‌دهند، فواید خوش‌بین بودن بسیار بیشتر از بدبینی است. بهترین راهکار کاری را دکتر مارتین سلیگمان در کتاب خود بیان می‌کند. او نوعی از خوش‌بینی عاقلانه را توصیه می‌کند که می‌داند در چه مواقعی باید با دید منفی به نتایج نگاه کرد . شاید بهترین تعریف برای این راهکار راوینستون چرچیل بیان کرده باشد:

افراد بدبین در فرصت‌ها به دنبال سختی‌ها هستند؛ اما افراد خوش‌بین، از دل هر سختی یک فرصت بیرون می‌کشند.


منیع : زومیت

مسئولیت اجتماعی چیست؟

از نظر اجتماعی مسئول بودن یعنی آدمها و سازمان‌ها می‌بایست با اخلاق و با حساسیت نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی رفتار کنند. تلاش برای برقراری مسئولیت اجتماعی، به افراد، سازمان‌ها و دولت کمک می‌کند تاثیری مثبت بر پیشرفت، کار و جامعه داشته باشند.

مسئولیت اجتماعی فردی برای دستیابی به مسئولیت اجتماعی گروهی

مسئولیت اجتماعی فردی درمقایسه با مسئولیت اجتماعی گروهی مفهومی جدید است اما قدمتی برابر با قانون طلایی “با دیگران طوری رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود،” دارد. مسئولیت اجتماعی فردی با ایجاد یک موضع فعال نسبت به تاثیرگذاری مثبت بر دیگران و محیط بیرون از دایره خود بسط می‌یابد. مسئولیت اجتماعی فردی اساس مسئولیت اجتماعی گروهی است زیرا یک اجتماع از افراد  تشکیل شده است و درنتیجه فرهنگ مسئولیت اجتماعی را مشخص می‌کند. این رابطه آمیخته بین مسئولیت اجتماعی گروهی و مسئولیت اجتماعی فردی است. افراد از نظر اجتماعی مسئولیت‌پذیرتر شده و در واکنش به این اجتماع ها باید برای برآوردن نیازهای افراد مسئولیت‌پذیری اجتماعی بیشتری پیدا کنند.

سازمان بین‌المللی استاندارد (ISO) عنوان می‌کند: «در پی افزایش جهانی شدن، ما نه تنها نسبت به آنچه می‌خریم هوشیارتر شده‌ایم، بلکه نسبت به نحوه تولید محصولات و خدماتی که دریافت می‌کنیم نیز آگاهی بیشتری پیدا کرده‌ایم. محصولاتی که از نظر محیطی مضر هستند، کار کودکان، محیط‌های خطرناک کاری و سایر شرایط غیرانسانی نمونه‌هایی از مسائل و مشکلاتی هستند که مطرح می‌شوند. همه سازمان‌ها و شرکت‌ها که به دنبال سود و اعتبار طولانی‌مدت هستند کم‌کم متوجه می‌شوند که باید مطابق با هنجارهای درست عمل کنند.»

افرادی که مسئولیت اجتماعی دارند از شرکت‌ها و سازمان‌ها تقاضا دارند که مسئولیت‌پذیری اجتماعی بیشتری پیدا کنند.

یک فرد چطور می‌تواند از نظر اجتماعی مسئول باشد؟

مسئولیت اجتماعی فردی را اینطور تعریف می‌شود:

«مسئولیت اجتماعی فردی شامل شرکت هر فرد در اجتماعی که در آن زندگی می‌کند می‌باشد که می‌توان آن را به علاقه‌مندی از اتفاقاتی که در جامعه می‌افتد و شرکت فعال برای حل برخی از مشکلات محلی تعریف کرد. هر جامعه زندگی خود را دارد که همیشه در حال تغییر است. و هر کدام از ما می‌توانیم به طرق مختلف در این تغییر شرکت داشته باشیم، مثلاً با شرکت در تمیز کردن خیابانی که در آن زندگی می‌کنیم، با شرکت در برگزاری مراسم‌ها. مسئولیت اجتماعی فردی را می‌توان با کارهای خیریه برای مشکلات و مسائل مهم اجتماعی، فرهنگی و محیطی تعریف کرد. بخشش و کار خیر راه‌های مختلفی دارد، مثل بخشیدن کالاهای مختلف یا از طریق واریزهای نقدی.»


برای مسئول بودن از نظر اجتماعی نه تنها لازم است در فعالیت‌های اجتماعی مثل بازیافت زباله‌ها شرکت داشته باشیم، بلکه باید آن را به شکل یک سبک زندگی درآوریم. فقط با وارد کردن مسئولیت‌پذیری اجتماعی به ارزش‌ها و سیستم اعتقادی شخصی خود می‌توانیم واقعاً از نظر اجتماعی مسئول باشیم.

برای اینکه از نظر اجتماعی مسئول و فعال باشید می‌توانید کم‌کم شروع کنید. ماهی یکبار از مهارت، توانایی‌ها و علایقتان در راه کمک به اجتماع استفاده کنید. دقت کنید که همه مسئولیت‌های اجتماعی چه فردی و چه شرکتی کاملاً داوطلبانه است و بر این ایده استوار است که به جای منفعل بودن نسبت به مشکلات اجتماعی، اقدامی فعال به آن داشته باشیم. مسئولیت اجتماعی یعنی رفتارهای مضر، مخرب و غیرمسئولانه که ممکن است به جامعه، افرادی که در آن زندگی می‌کنند و محیط آن ضرر بزند را از بین ببریم.

جملات و نقل‌قول‌ها درمورد مسئولیت اجتماعی:

«من اعتقاد دارم که زندگی من متعلق به کل جامعه است و تازمانیکه زندگی می‌کنم، وظیفه من است که هر کاری از دستم برمی‌آید برای آن انجام دهم. دوست دارم وقتی می‌میرم همه تلاشم را در جهت بهبود جامعه کرده باشم چون هر چه سخت‌تر تلاش کرده باشم یعنی زندگی بهتری داشته‌ام.» — جورج برنارد شاو

«انسان عضوی از جامعه، شغل، تمدن یا مذهب است. او فقط یک فرد نیست.» — آنتوان دو سنت اگزوپری

«هرکدام از ما فردی برای خود و فردی برای جامعه هستیم، همه ما باید خودمان و دیگران را درک کنیم و از دیگران و از خودمان مراقبت کنیم.» — هانیل لانگ

« همیشه نمی‌توان آینده را برای جوانان ساخت، می‌توان جوانیمان را برای آیندگان ساخت.» — فرانکلین دلانو روزولت

«هر فرد جایی برای پر کردن در جهان دارد و خیلی مهم است که انتخاب کند آنطور باشد یا نه.» — ناتانیل هاتورن

«ماشبن فقط به این دلیل ارزش دارد که بیشتر از آنچه مصرف می کند، تولید می‌کند–ارزش خودتان را نسبت به جامعه ارزیابی کنید.» — مارتین اچ. فیشر

«آدمها به این دلیل خودخواه نیستند که به دنبال منافع خودشان باشند، بلکه با نادیده گرفتن همسایه‌هایشان خودخواه نام می‌گیرند.» — ریچارد واتلی

«نمی‌توانیم فقط برای خودمان زندگی کنیم. هزاران رشته ما را با انسان‌های دیگر مرتبط می‌کند.» — هرمان ملویل


منبع : مردمان